۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوان و ارزش جوان» ثبت شده است


جوان و ارزش جوان
جوان و ارزش جوان


 

نویسنده: غلامعلی دانش
منبع : اختصاصی راسخون



 
چکیده
در هر جامعه جوان ونسل جوان گنچینه های سرشار آن ها است و لازم به حفظ و حراست است و بزرگان و مدیران جوامع بشری باید در مورد آنها برنامه ریزی داشته باشند و الا ضربه های جبران ناپذیری به پیکر جامعه وارد خواهد شد.
اگر جوانی در بین جمعی ضربه خورد و آن جمع قدرت دفاع نداشته باشد در واقع آنها محکوم به نابودی و شکستند برای جلوگیری از این ضربه ها و شکست ها آیات و روایات رهنمایی های حکیمانه ای دارد و بر ما لازم است طبق آنها عمل نموده و الگو و سرمشق قرار دهیم.
کیلد واژگان:
جوان، جامعه، رابطه ی جوان و جامعه ، و اهمیت جوان.
مقدمه:
هدایت و تربیت نسل جوان به لحاظ اهمیتی که دارد امروزه بیشتر از گذشته مورد توجه دانشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است.
جوان دارای خصوصیات عاطفی ، اجتماعی و جسمانی است.
حساسیت و تنوع خصلت های رفتاری، هیجان درونی ... شمه ای از ویژگی های اوست.
با توجه به این ویژگی ها و خصوصیات نوجوانان و جوانان، باید طوری با آنها برخورد شود و رابطه برقرار گردد که مایه ی جذب و دل گرمی آنهاشود نه اینکه باعث تنفر و دل سردی آنها گردد. ما در این نوشتار بر آنیم با استفاده از آیات و روایات به شناخت ویژگیهای جوان و نوع رفتار با آن بپردازیم.

جوان و ارزش
 

در حیقیت جامعه مرکب است از زن ومرد و پیر و جوان ولی در هر جامعه ای که نسل جوان گنجینه های سرشاری هستند که حفظ و مراقبت لازم دارد و الا این سرمایه ی ارزشمند از بین خواد رفت وراه انحراف و هلاکت در پیش می گیرد لذا برای مدیران و مدبران اجتماع لازم است برای حفظ و حراست نسل جوان سرمایه گذاری کند واین گروه فعال و پرشور را با رفتار حکیمانه و تکریم شخصیت و احترام به نیازهای آنها، دل آنها را گرفته؛ به اهداف مطلوب هدایت نمایند.
و جامعه ی آینده را از نظر سلامتی و حفظ ارزش ها بیمه نمایند.

جوان و توقع او
 

با فرا رسیدن فصل جوانی و رسیدن به مرحله ی بلوغ شور احترام و تمنای تکریم در نهاد جوان جوانه می زند و بیدار می شود این تمنا و تمایل یکی از پدیه های طبیعی است که در نهاد جوان گذاشته شده نه اینکه یک پدیده ای ساختگی و عادت اجتماعی باشد این پدیده ای طبیعی مناظر تازه ای در چشم انداز جوان بوجود می آورد این تمایل و این پدیده جوان ونوجوان را به عرصه پهناور اجتماع می کشد و جوان را برای عضویت در جامعه آماده می سازد. این تمایل و پدیده ای طبیعی اگر از افراط و تفریط کنترل شود و در مسیر صحیح ادامه سیر دهد جوان می تواند خود را بآسانی به جامعه تطبیق دهد و عضو جامعه قرار گیرد. جوان و نوجوان تنها به این قناعت ندراد که او را بزرگ بشمارند بلکه می خواهد در تمام شئون زندگی مثل بزرگسالان باشد. او می خواهد از محیط خانواده قدم فراتر بگذارد و در متن اجتماع وارد شود و در شادمانی جامعه شادمان ودر گرفتاری جامعه گرفتار و غمگین باشد.
پیامبر عظیم الشأن با یک جمله بسیار کوتاه وضع روانی فرزندان آدم را بیان می کند:
و قال النبی صلی الله علیه و آله: الولد سید سبع سنین و عبد سیبع سنین و وزیر سبع سنین» (1)
ترجمه: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فرزند آدمی در هفت سال اول زندگی آقا و سید است و در هفتسال دوم فرمان بردار و عبد است و در هفت سال سوم وزیر خانواده و مشاور پدر و مادر است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این بیان کوتاه علاوه بر اینکه دوران زندگی فرزندان را به سه بخش تقسیم نموده وظیفه ی پدران و مادران را نسبت به آنها بیان داشته است و جوان را به عنوان وزیر ومشاور پدر و مادر معرفی می کند و پدر و مادر نیز باید این مقام را برای فرزند جوان بپذیرند.
دوره ی جوانی دوره ی تحولات و دگرگونی های سریع در زندگی فرزندان آدم است ودر مدت کوتاهی جسم و جان بشر هر دو تغییر می کند شخصیت جدید و ارزش معنوی جوان را پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با کلمه ی وزیر بیان داشته است.
یعنی پیامبر می فرماید: جوان هم کار فکر و هم کار تدبیر و مصلحت اندیشی پدر و مادر است.
لذا پدر و مادر موظف است با نوجوانان شور و مشاوره داشته باشد و شخصیت او را به رسمیت بشناسد و او را مورد احترام و تکریم قرار بدهند.

« وزیر»
 

رسول اکرم در این عبارت کوتاه خانواده را به عنوان یک کشور فرض نموده و پدر و مادر را هیئت حاکمه آن می داند و می فرماید وقتی که بچه ها به دوره ی بلوغ و جوانی رسید آنها وزیران خانواده ها است باید قسمت از مسئولیت های خانوادگی که به دوش پدران و مادران قرار دارند بدوش بگیرند و با پدران و مادران هم کاری به پایه ی وزیر و مشاور داشته باشند و در نشست های خانوادگی اظهار نظر کند و افکارش مورد توجه پدر و مادر که هیئت حاکمه ی خانواده است قرار گیرد.
حضرت امام صادق علیه السلام در این باره نیز جمله زیبا دارد و می فرماید:
« قال الصادق علیه السلام: دع ابنک سیع سنین و یودب سیع سنین و الزمه نفسک سیع سنین» (2)
ترجمه: « امام صادق علیه السلام فرموده است: هفت سال فرزند خود را آزاد بگذار بازی کند و هفت سال دیگر با روش های مفید تربیتی او را تربیت کن و در هفت سال سوم ملازم و رفقش باش.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۲
احمد جانقربانی