رضا رسالت

حقوق بشر آمریکایی اجازه تنفس به شهروندان خود را نیز نمی‌دهد

تهران-ایرنا- منطق حقوق بشر آمریکایی امروز بیش از هر زمان دیگری به لکنت درآمده تا جایی که حتی اجازه نفس کشیدن به شهروندان رنگین پوست خود را نمی‌دهد و مردمی که به این موضوع اعتراض دارند را به کشتن و سرکوب تهدید می‌کند.

امروزه حقوق بشر علی‌رغم وجود برخی نارسایی‌های مفهومی و اختلاف‌نظرهای مبنایی و اجرایی، که در خصوص آن وجود دارد، به عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر گفتمان حقوقی و سیاسی دولت‌ها و جوامع بشری مطرح است و نادیده گرفتن آن در سطح داخلی علاوه بر ایجاد بحران‌های متعدد منجر به چالش کشیده شدن کارآمدی و مشروعیت نظام سیاسی می‌شود و در عرصه بین‌المللی نیز محدودیت‌ها و موانع متعددی را به دنبال خواهد داشت.

بر این اساس، دولت‌ها برای حفظ و تداوم حیات سیاسی و انجام تعهداتی که به واسطه حقوق داخلی و خصوصاً حقوق بین‌الملل پذیرفته‌اند، ملزم به رعایت حقوق بشر می‌باشند. بدیهی است اهتمام به رعایت این حقوق توسط نظام‌های لیبرال دموکرات که داعیه دفاع از حقوق اساسی تمامی انسان‌ها را دارند و مشروعیت شان وابسته به آرای مردم است، ظاهرا از اولویت بیشتری برخوردار است.

آن گونه که واقعیات کنونی نشان می‌دهد، مسئله حقوق بشر قبل از این که برای دفاع از حقوق اساسی انسان‌ها باشد، دستاویزی برای بسط و گسترش منافع نامشروع قدرت‌های سلطه طلب جهان و ابزاری است که کشورهای غربی به خصوص آمریکا و اتحادیه اروپا علیه کشورهای مخالف خود، به کار می‌برند. از دیدگاه آنان کشورهایی که از نظر ایدئولوژی، اقتصاد، سیاست و...، تابع دیکتاتوری مخوف غرب نیستند و در جهت تأمین منافع منطقه‌ای و جهانی آنان گام برنمی‌دارند، دشمن تلقی می‌شوند و باید با هر وسیله‌ای، خصوصاً موضوعاتی نظیر دفاع از حقوق بشر، دموکراسی، مبارزه با تروریسم و... که در افکار عمومی جهان مشروع جلوه می‌نماید، از میدان به در شوند. در همین خصوص دنیا شاهد اقدامات نژادپرستانه و ضدحقوق بشری دولت آمریکا علیه شهروندان خود است.

شهر میناپولیس آمریکا در روزهای گذشته صحنه اعتراضات خشونت‌بار به قتل نژادپرستانه یک مظنون سیاه‌پوست به نام «جورج فلوید» به دست یک افسر پلیس بوده است. شهردار میناپولیس اعلام کرد از ساعت ۸ شب جمعه به وقت محلی در این شهر مقررات منع آمد و شد برقرار است. جاکوب فری همچنین افزوده است این مقررات از ساعت ۲۰ به وقت محلی آغاز شده و تا پایان هفته (یکشنبه) تمدید خواهد شد.

اعتراضات گسترده و ملتهب در شهر «مینیاپولیس» واقع در ایالت مینه‌سوتا، در حالی برای سومین روز پیاپی ادامه پیدا کرده است که این بار معترضان به سراغ منبع اصلی اعتراضات خود، یعنی مرکز پلیس این شهر رفته‌اند. مردم میناپولیس در اعتراض به نژادپرستی نهادینه‌ شده علیه سیاه‌پوستان تظاهرات‌هایی برگزار کردند که به خشونت کشیده شده و گزارش‌هایی از سرایت آنها به چندین شهر دیگر وجود دارد.

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی کشورمان در توئیتر درباره اعتراضات کنونی در آمریکا اعلام کرد: صدای معترضان در آمریکا باید شنیده شده و سرکوب آمریکایی‌های رنج‌ دیده و محدودیت رسانه‌ها باید سریعا متوقف شود؛ در این توئیت آمده است: «جمهوری اسلامی ایران از قتل تاسف‌بار سیاه‌ پوستان ابراز تاسف کرده، تبعیض نژادی مرگ‌آور در آمریکا را تقبیح می‌کند و از مقامات آمریکایی می‌خواهد که عدالت را در خصوص اینگونه قتل‌ها اجرا کنند. وزارت امور خارجه کشورمان چهارشنبه هفتم اردیبهشت ماه نیز در توئیتی دیگر عنوان کرده بود:‌ «۶ سال پس از التماس‌های اریک گارنر که می‌گفت «نمی‌توانم نفس بکشم!»، این بار جورج فلوید، یک سیاه‌پوست دیگر، بعد از بازداشتی بی‌رحمانه و غیرانسانی جان خود را از دست داده است. به نظر می‌رسد خشونت پلیس ایالات متحده آمریکا علیه سیاهپوستان هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و مانند همیشه، پاسخ آمریکا به درخواست اجرای عدالت، به کارگیری خشونت و زور بیشتر است.

ترامپ در واکنش به هجوم معترضان به مرکز پلیس شهر «مینیاپولیس» و آتش زدن آن، در صفحه توئیتر خود نوشت: «نمی‌توانم بایستم و تماشا کنم که چنین اتفاقی برای شهر بزرگ میناپولیس می‌افتد. مشکل فقدان رهبری است. وی با ابراز نارضایتی از عملکرد شهردار مینیاپولیس در مقابله با این اعتراضات، افزود: «یا جاکوب فرِی، شهردار چپ‌گرای افراطی بسیار ضعیف این شهر، خودش را جمع‌وجور می‌کند و شهر را تحت کنترل درمی‌آورد، یا من گارد ملی را اعزام می‌کنم تا این کار را به درستی انجام دهند. رئیس‌جمهور آمریکا همچنین در توئیت دیگری ضمن توهین کردن به معترضان آمریکایی به کسانی که علیه خشونت پلیس با رنگین‌پوستان این کشور تظاهرات کردند، نوشت: «این اراذل و اوباش، به یاد و خاطره جورج فلوید بی‌احترامی می‌کنند و من اجازه نمی‌دهم این اتفاق رخ دهد. ترامپ سپس به تهدید آنها روی آورده و گفت: «با تیم والز، فرماندار مینه‌سوتا صحبت کرده و به او گفتم ارتش در تمام مسیر با اوست. هر مشکلی باشد ما کنترل را به دست می‌گیریم، اما زمانی که غارتگری شروع شود، شلیک هم شروع می‌شود!

رییس جهموری آمریکا در حالی مردم کشور خود را به شلیک کردن تهدید میکند که در موارد متعددی از جمله مردم ایران داعیه‌دار استیفای حقوق شهروندی و حقوق بشر است. چهره بزک کرده دولت مردان آمریکا زمانی نمایان تر می‌شود که با زیر پا گذاشتن تمامی ادعاهای حقوق بشری خود، علنا مردم کشور خود را به شلیک تهدید می‌کنند! منطق حقوق بشر آمریکایی امروز بیش از هر زمان دیگری به لکنت درامده تا جایی که حتی اجازه نفس کشیدن به شهروندان رنگین پوست خود را نمی‌دهد و مردمی که به این موضوع اعتراض دارند را به کشتن و سرکوب تهدید می‌کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۰۸
احمد جانقربانی

 

گزارش عملکرد آمریکا در حوزه حقوق بشر قرائت شد

در جلسه علنی امروز مجلس، گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درباره عملکرد آمریکا در حوزه حقوق بشر قرائت شد.

به گزارش مشرق، در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درباره عملکرد ایالات متحده آمریکا در حوزه حقوق بشر از سوی علی نجفی‌خوشرودی سخنگوی این کمیسیون قرائت شد.

بیشتر بخوانید:

گزارش مجلس درباره عملکرد حقوق بشری آمریکا

متن این گزارش به شرح زیر است:

 

مقدمه

 

ایالات متحده آمریکا در دهه‌های گذشته همواره داعیه دفاع از مبانی و اصول حقوق بشر را داشته و بر این اساس به خود اجازه داده تا در خصوص وضعیت و شرایط حقوق بشر در سایر کشورها اظهارات مداخله جویانه داشته باشد. بررسی دقیق مواضع حقوق بشری آمریکا به صراحت تأیید کننده این واقعیت است که دولتمردان این کشور موضع‌گیری در خصوص وضعیت حقوق بشر در جهان را بر مبنای ترجیحات و منافع سیاسی انجام می‌دهند و همین رویه موجبات استفاده ابزاری آمریکا از موضوع حقوق بشر را در سطح بین المللی فراهم ساخته است. نکته مهم و تأسف بار این است که چنین قضاوت‌های سوگیرانه و جانبدارانه، مبنای عمل سیاسی آمریکا در ارتباط با کشورهای هدف قرار می‌گیرد و از جمله وضع تحریم‌های اقتصادی و تحمیل فشارهای سیاسی علیه کشورهای مستقل، بر مبنای همین قضاوت‌های نادرست توجیه می‌شود. فراتر از این بحث، نکته مبنایی و مهم دیگری وجود دارد که توجه به آن از اهمیت اساسی برخوردار است. دولت ایالات متحده در حالی که بر کرسی قضاوت در خصوص عملکرد حقوق بشری سایر کشورها تکیه می‌زند که خود در داخل نیز به طور مکرر و فاحش حقوق بشر را نقض می‌کند. طبعاً چنین وضعیتی موید عدم صلاحیت واشنگتن برای ارزیابی وضعیت حقوق بشر در سایر کشورهاست و هرگونه حقی را از این کشور برای طرح ادعاهای بشر دوستانه سلب می‌کند. با توجه به این واقعیات است که مقام معظم رهبری همواره بر تلاش برای افشای ماهیت ضد حقوق بشری دولت آمریکا تأکید داشته‌اند تا بدین ترتیب عدم صداقت و صلاحیت آمریکا در پیگیری مسائل حقوق بشری به تصویر کشیده شود.

در راستای اجرای «قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه مصوب ۱۳۹۶/۰۵/۲۲ مجلس شورای اسلامی»، گزارش حاضر که با همکاری مرکز پژوهش‌های مجلس تهیه شده است، به بررسی عملکرد حقوق بشری آمریکا در سال ۱۳۹۷ می‌پردازد. این گزارش موارد نقض حقوق بشر توسط آمریکا را در دو سطح داخلی و بین المللی تشریح می‌کند.

 

بخش اول- نقض حقوق بشر توسط آمریکا در سطح داخلی

 

وضعیت وخیم حقوق بشر در داخل آمریکا را می‌توان بر اساس موضوعات و محورهای مختلفی به شرح ذیل توضیح داد:

۱. آزادی حمل سلاح و نقض حق حیات شهروندان

قانون حمل آزادانه سلاح از جمله مواردی است که جان و حریم شخصی شهروندان آمریکایی را به مخاطره انداخته و حق حیات و امنیت را از آنها سلب کرده است؛ به طوری که ۸۲ درصد از کشتارهایی که با سلاح گرم صورت می‌گیرند در ایالات متحده رخ می‌دهند. ۷۵ درصد کشتارها در آمریکا با سلاح صورت می‌گیرد که این آمار ظرف دو سال گذشته ۳۰ درصد افزایش داشته است. شایان توجه است که سلاح گرم دومین دلیل حائز اهمیت مرگ در کودکان و نوجوانان آمریکایی و نخستین دلیل مرگ کودکان و نوجوانان سیاه پوست در این کشور است. سالانه نزدیک به ۱۶۰۰ کودک و نوجوان با اسلحه به قتل می‌رسند که بخشی از آن ناشی از خشونت‌های خانگی است؛ بر این موارد می‌توان تیراندازی‌های مدارس را نیز اضافه کرد. طبق گزارش منابع آمریکایی به طور میانگین در هفته، یک بار شاهد تیراندازی در مدارس هستیم. سال ۲۰۱۸، با ۹۴ مورد تیراندازی در مدارس با رشد ۶۰ درصد افزایش نسبت به سال قبل از آن مواجه بوده است. آمارها به خوبی نشانگر فجایع ناشی از موضوع حمل آزادانه سلاح و تهدید حیات و امنیت شهروندان هستند؛ اما دولتمردان آمریکا با طرح مباحث مختلف، موضوع محدودیت و کنترل اسلحه را به حاشیه می‌برند.

۲. خشونت پلیس

پلیس آمریکا برخلاف عرف متعارف که می‌باید رکن اساسی حقوق شهروندی را تأمین کند، حقوق مردم آمریکا به ویژه سیاه پوستان را مورد تعرض قرار می‌دهد و گزارش‌ها حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۷ نیروهای پلیس تنها ۱۴ روز مرتکب خشونت نشده‌اند. تا اوایل دی ماه این سال نیز آمار این خشونت‌ها به ۱۱۶۶ مورد رسید. در آمریکا تعداد زیادی از شهروندان توسط پلیس کشته و یا مصدوم می‌شوند که در این بین سیاه پوستان به نسبت از سهم بیشتری برخوردارند. آنچه در این رابطه حائز اهمیت است اینکه در این کشور نه تنها برخورد قانونی با پلیس در راستای سوءاستفاده از قدرت و هنجارشکنی‌های اخلاقی آن صورت نگرفته، بلکه به منظور توجیه موضوعاتی از این دست، بعضاً به موازین قانونی نیز استناد می‌شود.

۳. محکومیت‌های شدید قضائی

وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش‌های سالانه خود از وضعیت حقوق بشر در جهان، برخی کشورها را در مورد محکومیت‌های قضائی مورد نکوهش قرار داده و رویه آنها را ناقض حقوق بشر معرفی می‌کند؛ در حالی که در این کشور مواردی از محکومیت‌های قضائی وجود دارد که به گزارش مراجع حقوق بشری نقض مسلم حقوق زندانیان محسوب می‌شود. آمریکا دستگاه قضائی جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اجرای شریعت اسلامی از جمله در مورد حکم اعدام مورد انتقاد قرار می‌دهد اما خود اعدام را از طریق غیر انسانی چون تزریق‌های مرگبار، صندلی‌های اعدام الکتریکی و … در این کشور به اجرا می‌گذارد. این قبیل اعدام‌ها در بخش قابل توجهی از ایالت‌های آمریکا مجاز است به طوری که از ابتدای سال ۲۰۱۸ تا اواسط دی ماه ۱۳۹۷ (پایان سال میلادی) حدود ۲۵ نفر در هشت ایالت به شیوه‌های غیر انسانی محکوم به مرگ شده‌اند.

۴. نقض حقوق مسلمانان

در آمریکا تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی کاملاً آشکار است و در این میان، تبعیض علیه مسلمانان در رتبه اول قرار دارد. موج تبلیغاتی علیه اسلام سبب تشدید اسلام هراسی و اسلام ستیزی و جرایم ناشی از انزجار بر ضد مسلمانان در آمریکا شده است؛ بسیاری از اقدامات علیه مسلمانان، سازمان‌ها و ادارات اسلامی آمریکا با نام اجرای قانون، بدون اقامه اتهام متقن و محکمه پسند انجام می‌گیرند. در این زمینه، مسلمانان آمریکایی بارها بدون دلیل، هدف بازرسی‌های ضدتروریستی اف. بی. ای قرار گرفته‌اند.

با وجود آنکه مسلمانان تنها کمتر از یک درصد جمعیت شهروندان آمریکایی را تشکیل می‌دهند، اما ۲۵ درصد از پرونده‌های شکایت مرتبط با تبعیض شغلی از سوی مسلمانان صورت می‌پذیرد. از جمله آنکه در برخی موارد، مسلمانان به دلیل اعتقادات دینی از کار اخراج یا دچار سایر محدودیت‌های شغلی می‌شوند؛ از جمله در آذرماه ۱۳۹۷، بانوی مسلمانی که در فروشگاهی در آمریکا مشغول به کار بود اعلام کرد که مسلمان بودن او سبب اعمال برخی تبعیض‌ها چون کاستن از ساعت کاری، دستمزد پایین و سایر مسائل شده است. این در حالی است که برخی بانوان مسلمان نیز از پذیرفته نشدن در مشاغل حرفه‌ای به دلیل محجبه بودن شکایت دارند. تبعیض علیه مسلمانان در آمریکا حتی در مدارس این کشور نیز اعمال می‌شود به نحوی که ۵۵ درصد از دانش آموزان مسلمان اظهار کرده‌اند که به دلیل هویت مذهبی خود در مدارس مورد تعرض قرار گرفته‌اند و از آنها زورگیری شده است و یک پنجم آنها نیز اظهار داشته‌اند که از طرف اولیای مدرسه مورد تبعیض قرار می‌گیرند.

شایان توجه است که از زمان روی کار آمدن ترامپ، تبعیض‌ها علیه مسلمانان در آمریکا تشدید شده است به گونه‌ای که بر اساس یافته‌های مرکز پژوهشی پیو، مسلمانان آمریکا از آینده کشور و جایگاه خود در جامعه آمریکا در دوره ترامپ ابراز نگرانی کرده و رئیس جمهور و حزب جمهوری خواه را مخالف مسلمانان قلمداد می‌کنند. دونالد ترامپ موضوع اسلام هراسی را به ابزاری برای تحقق سیاست‌های خود تبدیل ساخته و با اقداماتی نظیر ممنوع ساختن ورود اتباع برخی کشورهای مسلمان به روند اسلام هراسی و اسلام ستیزی در این کشور دامن زده است. سیاست‌های اسلام هراسانه دولت ترامپ به حدی بوده است که ۵۶ درصد از شرکت کنندگان آمریکایی در یک نظر سنجی که در آبان ۱۳۹۷ انجام شد حتی نسبت به ساخت مسجد در نزدیکی محل خانه خود ابراز نگرانی کرده و در واقع با آن مخالف بوده‌اند. جالب آنکه در این نظر سنجی، ۷۴ درصد از پاسخ دهندگان تأیید کرده‌اند که حجم زیادی از تعصب و سیاست‌های سختگیرانه علیه مسلمان در آمریکا اعمال می‌شود. اسلام هراسی و تأثیر آن بر مردم آمریکا بعضاً در قالب واکنش به حجاب زنان مسلمان نیز تبلور پیدا می‌کند. حمله به مادر و دختری در اوکلاهاما در اوایل سال ۲۰۱۹ در این راستا قابل ارزیابی است. این دو بانو که در حال بازدید از شهر اوکلاهاما و برج ریونیون بودند مورد حمله فردی قرار گرفتند که خطاب به آنها خواستار بازگشت به کشور خودشان بوده است.

۵. تبعیض نژادی

مقامات آمریکایی به رغم تأکید ظاهری بر حقوق مدنی و سیاسی، در عمل توجهی به رفع مشکلات ناشی از تبعیض نژادی در این کشور نداشته‌اند. اقلیت‌های نژادی پرشمار و متنوعی در آمریکا زیست می‌کنند که در بین آنها، سیاه پوستان با جمعیتی بالغ بر ۴۰ میلیون نفر یعنی ۱۳ درصد از کل جمعیت آمریکا، بزرگترین اقلیت قومی در این کشور محسوب می‌شوند. با این حال از تبعیض و رفتارهای نابرابر رنج می‌برند. سیاهپوستان اکثریت قربانیان قتل‌های با اسلحه را در امریکا تشکیل می‌دهند. آنها ۱۰ برابر بیشتر از سایرین در معرض خطر مرگ با سلاح هستند و این آمار در رابطه با مردان به ۱۶ برابر نیز می‌رسد. آنها همچنین بیش از سه برابر سفیدپوستان در معرض خشونت پلیس قرار دارند. از سوی دیگر فرصت‌های شغلی نیز در میان سفید پوستان و سیاهپوستان به صورت نابرابر توزیع شده است. نرخ بیکاری، میزان ساعات کار و درآمد سیاه پوستان نشان از استمرار تبعیض از گذشته تا به امروز دارد و این امر در حالی است که وضعیت سفید پوستان در این زمینه در حال ارتقا و بهبود است.

۶. نقض حقوق زنان

سالیانه میلیون‌ها زن در ایالات متحده از خشونت‌های خانگی رنج می‌برند. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده از سوی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا، از هر ۵ زن حداقل یک نفر در طول زندگی خود مورد تجاوز قرار گرفته است. همچنین در این کشور ۴۳.۶ درصد از زنان، برخی از انواع خشونت جنسی را در طول زندگی تجربه کرده‌اند. خشونت‌ها علیه زنان در آمریکا در قالب تعرضات جنسی و خانگی و نیز بهره برداری از زنان در فیلم‌ها و تبلیغات پورنو انجام می‌شود. بر اساس داده‌های موجود می‌توان استنباط کرد که رعایت حقوق زنان در ایالات متحده در بسیاری مواقع امری ریاکارانه و فریبنده است. مطابق با تحقیقات انجام شده در مؤسسه تامسون رویترز، آمریکا در بین ۱۰ کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد؛ رتبه‌ای که در حداقل یک دهه بدون تغییر باقی مانده است.

۷. نقض حقوق پناهجویان

آمریکا یکی از کشورهایی است که بیشترین ترافیک مهاجرپذیری را دارا می‌باشد. بنابراین با توجه به مواضع اعلامی حقوق بشری انتظار می‌رود که رئیس جمهور این کشور پناهندگی و پناه جویی به ویژه در مورد مناطق بحران‌زده‌ای چون سوریه را به عنوان موضوعی بشر دوستانه در دستور کار قرار دهد؛ اما شاهد هستیم که در سال ۲۰۱۸ تنها ۱۱ پناهجوی سوری در آمریکا مورد پذیرش قرار گرفتند. میزان پذیرش پناهجویان با روی کارآمدن ترامپ به پایین‌ترین میزان در ۳۰ سال اخیر رسیده است. پناهجویان در ایالات متحده تنها با موضوع کاهش پذیرش روبرو نیستند، بلکه حقوق آنها در مواردی چون حفظ رکن خانواده، لغو «برنامه کودکان آمریکای مرکزی» برای پیوستن به والدین خود در آمریکا و جدایی کودکان از والدین، حفظ شأن انسانی مانند برنامه «تحمل صفر» در مرز مکزیک مبنی بر ممانعت از ورود مهاجران غیرقانونی در مرز تگزاس / مکزیک و در قالب ساخت دیواری مرزی و دستگیری پناهجویان، نقض می‌شود.

۸. نقض حریم خصوصی

ایالات متحده آمریکا علی رغم شعارهای بشر دوستانه و احترام به حریم خصوصی افراد، ناقض حقوق فردی شهروندانش در این زمینه است و البته به منظور قانونی جلوه دادن چنین اقداماتی «لایحه میهن دوستی» را به تصویب رسانده است. البته پس از افشاگری‌های اسنودن در رابطه با اینکه اطلاعات شهروندان آمریکا به راحتی در اختیار سرویس‌های جاسوسی قرار می‌گیرد و به دنبال آن دادگاه نظارت و اطلاعات خارجی به غیر قانونی بودن برنامه‌های جاسوسی آمریکا رأی داد، آژانس امنیت ملی آمریکا میلیون‌ها دلار هزینه کرد تا شرکت‌های فناوری را به همکاری وادارد. فیس‌بوک با حدود ۲ میلیارد کاربر از جمله شرکت‌هایی است که امنیت اطلاعات کاربران را نقض می‌کند و از سال گذشته تاکنون دچار رسوایی‌های متعدد امنیتی شده و بهانه کافی برای دخالت دولت در امور خصوصی شهروندان و نقض حریم آنها را فراهم آورد تا از طریق بهره گیری از فناوری‌های جدید و به روز اقدام به طراحی نرم افزارهایی نماید تا دسترسی به اطلاعات کاربران نه تنها در خارج، بلکه در داخل کشور را فراهم سازد.

۹. نقض حقوق مطبوعات و رسانه‌ها

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا آشکارا نفرت خود را از رسانه‌ها بیان می‌کند. وی با خطاب قرار دادن رسانه‌ها به عنوان «دشمن مردم»، جنگ علیه آزادی بیان را شروع کرده و سبب شده تا جایگاه ایالات متحده در ارزیابی جهانی آزادی رسانه‌ها تنزل کرده و سبب شده تا جایگاه ایالات متحده در ارزیابی جهانی آزادی رسانه‌ها تنزل یابد. کارشناسان سازمان ملل اظهار داشته‌اند که سیاست رسانه‌ای ترامپ زمینه افزایش تهدید و خشونت علیه خبرنگاران را به دنبال داشته است. آنها صراحتاً بیان کرده‌اند که «حملات ترامپ به رسانه‌ها با تعهدات این کشور در خصوص آزادی مطبوعات و حقوق بین الملل در تناقض می باشد» و در ادامه اضافه می‌نمایند که در قالب یک استراتژی، رفتار ترامپ نوعی برنامه‌ریزی محسوب می‌شود تا بتواند حقایقی قابل اثبات را انکار و پنهان نماید. شایان توجه است که سیاست رسانه‌ای ترامپ، در سال گذشته زمینه اعتراض روزنامه‌نگاران و واکنش آنها در قالب ثبت یادداشتی مستقل را به دنبال داشت.

 

بخش دوم- نقض حقوق بشر توسط آمریکا در سطح بین‌المللی

 

نقض حقوق بشر توسط آمریکا در سال ۱۳۹۷ محدود به قلمرو داخلی این کشور نبوده، بلکه اقدامات فرامرزی آن نیز در بسیاری موارد ناقض حقوق انسان‌ها بوده است. در اینجا صرفاً به بخشی از این اقدامات اشاره می‌شود.

۱. حمایت آمریکا از تروریسم

حمایت از تروریسم و گروه‌های تروریستی که در خدمت منافع آمریکا بوده‌اند سیاست دیرین دولت این کشور بوده است. به ویژه در منطقه غرب آسیا، ایجاد تروریسم از سوی آمریکا در دوره جنگ سرد با بنیان نهادن و تأمین مالی برخی جریان‌ها به منظور ممانعت از نفوذ شوروی در منطقه شکل گرفت که در نتیجه آن القاعده به وجود آمد. همچنین، ظهور داعش در عراق و سوریه با حمایت مستقیم آمریکا صورت گرفت. در سال ۱۳۹۷ نیز آمریکا و متحدان غربی و عربی آن در چارچوب حمایت از تروریست‌ها در سوریه اقدامات مختلفی را انجام دادند که از جمله مهمترین آنها می‌توان به حمله موشکی آمریکا به مراکز دولتی سوریه در ۲۵ فروردین این سال اشاره کرد. در این حمله که اقدامی در جهت تجدید روحیه تروریست‌های شکست خورده از ارتش سوریه بود بیش از یک صد موشک به شهرهای دمشق و حمص شلیک شد. چنین اقداماتی حاکی از این واقعیت است که سیاست ایالات متحده در منطقه غرب آسیا، دامن زدن به آشوبی همیشگی و دائمی از جمله از طریق حمایت از تروریسم است تا از این مسیر بتواند اهداف منطقه‌ای خویش مانند کسب منابع نفتی و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی را پیگیری نماید.

۲. مداخله در امور داخلی کشورها

موضوع مداخله در امور داخلی کشورها یک سیاست مستمر و دیرین آمریکا بوده است. این سیاست در مورد کشورهای مستقل مقاوم در برابر آمریکا عمدتاً در چارچوب راهبرد «تغییر رژیم» دنبال می‌شود. در بسیاری موارد سیاست مداخله در امور داخلی یک کشور به طور مستقیم با اقدامات ضد حقوق بشری همراه بوده است. هر چند موضوع دخالت‌های غیرقانونی آمریکا در خصوص کشورهای متعددی مصداق دارد، اما در این بخش صرفاً به مداخلات آمریکا در ونزوئلا و نیز جمهوری اسلامی ایران طی ۱۳۹۷ اشاره می‌گردد.

اول- ونزوئلا

تحولات در ونزوئلا مصداق بارز دخالت ایالات متحده در امور داخلی یک کشور مستقل است. آمریکا در یک سال گذشته به روش‌های مختلف سعی در تضعیف و براندازی دولت قانونی ونزوئلا داشته و در این راستا از شورش‌های اخیر در این کشور حمایت کرده و رهبر مخالفان را نیز به رسمیت شناخته است. آمریکا پیش نویس قطعنامه‌ای را هم جهت ارائه به شورای امنیت آماده کرده بود تا طی آن جامعه جهانی را ملزم به حمایت از انتخابات زودهنگام در ونزوئلا نماید. این امر در حالی است که انتخابات در این کشور به تازگی صورت پذیرفته و نیکلاس مادورو به عنوان رئیس جمهور منتخب برگزیده شده است. سطح دخالت‌های آمریکا در امور داخلی ونزوئلا به حدی است که رئیس جمهور این کشور در اظهاراتی وقیحانه و قابل تعقیب از احتمال حمله نظامی به ونزوئلا خبر داده است. همچنین اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه دولت و مردم این کشور از دیگر اقدامات ضد حقوق بشری آمریکا در ونزوئلا به حساب می‌آید.

دوم- جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران در حیات چهل ساله پربرکت خود انواع سیاست‌های خصمانه آمریکا را تجربه کرده است که بسیاری از آنها با مبانی و موازین حقوق بشر در تعارض و تناقض بوده است. سیاست اعمال تحریم بر ضد ملت ایران از جمله رایج‌ترین سیاست‌های آمریکا در قبال جمهوری اسلامی طی چهل سال اخیر بوده است. این سیاست بار دیگر در سال ۱۳۹۷ و با تصمیم دونالد ترامپ به خروج از برجام و اقدام به بازگرداندن و تشدید تحریم‌های ضد ایرانی اجرا شد و بدین ترتیب جنگی اقتصادی با هدف سخت کردن شرایط اقتصادی برای مردم ایران به راه افتاد. همچنین وزارت خارجه آمریکا مبادرت به تشیکل گروهی به نام «گروه اقدام ایران» به منظور هماهنگ سازی تلاش‌های ضد ایرانی واشنگتن و وادار سازی سایر دولت‌ها به تبعیت از این تلاش‌ها کرده است. آمریکا با تهدید کشورها و شرکت‌های مختلف تلاش می‌کند تا سایر کنشگران اقتصادی را از همکاری و تجارت با ایران منصرف سازد و بدین سان شرایط اقتصادی سخت‌تری را بر مردم تحمیل نماید. در این راستا واشنگتن برای ایجاد ائتلافی بین المللی علیه ایران و تشدید فشارها بر کشورمان نیز تلاش می‌کند که برگزاری کنفرانس ضد ایرانی ورشو در اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۷ نمونه‌ای از این تلاش است. چنین سیاستی آشکارا حق حیات و حق توسعه ملت ایران را که از مبانی عام و جهان شمول حقوق بشر به شمار می‌رود، هدف گرفته است. جدا از تحریم اقتصادی، سیاست دخالت در امور داخلی ایران نیز یک دستور کار اصلی دولتمردان آمریکا در قبال ایران در سال ۱۳۹۷ بوده است. در حالی که آمریکا خود از مهمترین ناقضان حقوق بشر در جهان است، در سال گذشته انواع اتهامات حقوق بشری را متوجه ایران ساخته تا ضمن منزوی کردن ایران، مردم را از نظام و انقلابشان دلسرد نماید.

۳. بی اعتنایی در برابر نقض حقوق بشر

آمریکا در حالی مدعی پایبندی به اجرای حقوق بشر در سطح جهان است که آشکارا نسبت به نقض گسترده حقوق بشر از سوی متحدان خود بی تفاوت بوده و حتی از اقدامات آنها، بی‌شرمانه حمایت می‌کند. در این زمینه می‌توان به حمایت آمریکا از اقدامات ضد حقوق بشری رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی اشاره کرد.

اول- رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی از بدو شکل‌گیری موجودیت نامشروع خود با کمک وتوی آمریکا در اراضی اشغال شده فلسطین مرتکب جنایات گوناگون می‌شود، به طوری که از سال ۱۹۷۲ آمریکا در برابر بیش از ۴۰ قطعنامه شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی حق وتو را به کار برده است. آمریکا در جهت حمایت از این رژیم و اقدامات جنایتکارانه آن در سال ۱۳۹۷ «قدس» را به عنوان پایتخت این رژیم به رسمیت شناخت و در اردیبهشت ماه این سال سفارت خود را از تل آویو به قدس منتقل کرد که با محکومیت جهانی نیز مواجه شد. این اقدام آمریکا در حالی اتفاق افتاد که رژیم صهیونیستی در پاسخ به اعتراضات، صدها تن از فلسطینیان را به خاک و خون کشید و این جنایت با حمایت آشکار آمریکا اتفاق افتاد. همچنین افزایش کمک‌های نظامی به صهیونیست‌ها را نیز باید به فهرست حمایت‌های ضد حقوق بشری آمریکا از این رژیم افزود. به طور کلی آمریکا با حمایت از جنایات و تجاوزات رژیم صهیونیستی که همگی در چارچوب جنایت علیه بشریت قابل توضیح هستند نشان داده که کوچک‌ترین احترامی برای حقوق بشر قائل نیست. بی جهت نیست که آمریکا در خرداد ماه ۱۳۹۷ با اعلام حمایت از رژیم صهیونیستی از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد.

دوم- عربستان سعودی

قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار و نویسنده اهل کشور عربستان سعودی در ترکیه که از منتقدان ولیعهد و پادشاه کشور عربستان بود، نشان داد که ایالات متحده در برابر نقض حقوق افراد برابر منافع خود به واکنش می‌پردازد. واکنش انفعالی و بی‌تفاوتی واشنگتن در این مورد و بی توجهی او به درخواست‌های مکرر داخلی و خارجی مبنی بر تجدید نظر در روابط خود با ریاض سبب شد که این مسئله به یکی از رسوایی‌های میلیارد سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود. پشتیبانی ایالات متحده در اعمال استانداردهای دوگانه در رابطه با عربستان تنها محدود به این مورد نمی‌شود، بلکه حمایت از ریاض در جنگ یمن که تاکنون کشتار هزاران شهروند بی‌گناه یمنی اعم از زنان و کودکان را به دنبال داشته را باید مثال دیگری در کارنامه ضد حقوق بشری آمریکا در سطح بین المللی به حساب آورد. آمارها نشان می‌دهد که از ابتدای سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۴۴۸۹ شهروند به دلیل حملات هوایی جان خود را از دست داده‌اند که این رقم در مقایسه با سال قبل از آن افزایش داشته است. سازمان ملل ارزیابی کرده که ۱۶ میلیون یمنی (بیش از نیمی از جمعیت) با وجود کمک‌های انسان دوستانه بین المللی در معرض تهدید غذایی قرار دارند. دبیر کل سازمان ملل نیز در کنفرانس ژنو اعلام کرد که جنگ در یمن به بدترین بحران انسانی سال به «جنگی فراموش شده» تبدیل شده است. با این حال دولت آمریکا در سال ۱۳۹۷ نیز حمایت از ریاض که عامل همه این جنایت‌ها و فجایع است را مجدانه در دستور کار دارد. آمارها نشان می‌دهد که دو سوم از تسلیحات مورد استفاده عربستان در جنگ یمن از سوی آمریکا برای متجاوزان ارسال شده است. از سوی دیگر سکوت آمریکا در مقابل موارد متعدد نقض حقوق بشر در عربستان از جمله زندانی شدن هزاران نفر در این کشور آن هم بدون محاکمه و یا نوع رفتار این کشور با زنان و نقض فاحش حقوق آنان ازدیگر سیاست‌های آمریکا در سال ۱۳۹۷ است که با موازین و اصول حقوق بشر تعارض بنیادینی دارد.

 

جمع بندی:

 

برآیند شواهد و مستندات ارائه شده در این گزارش حاکی از آن است که ایالات متحده آمریکا با اتخاذ رویکردی ابزاری، بزرگترین پارادوکس رفتاری را به نمایش گذارده است؛ چرا که در عین ادعای حمایت از حقوق بشر به نقض مکرر آن در سطح داخلی و بین المللی نیز می‌پردازد. در واقع با قاطعیت می‌توان گفت که آمریکا حقوق بشر را به عنوان دستاویز و ابزاری در مسیر اهداف خود به کار گرفته تا از این طریق بر سرنوشت ملت‌ها سلطه یافته و انواع فشارها را بر کشورهای مخالف خود تحمیل کند. در مجموع، مستندات گزارش حاضر، به وضوح کارنامه سیاه آمریکا در حوزه حقوق بشر را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که آمریکا از صلاحیت و صداقت لازم برای سخن گفتن در باب حقوق بشر برخوردار نیست و اصولاً در این حوزه نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه با مصادیق نقض متعدد و خروج از شورای حقوق بشر دچار نوعی عقب‌گرد نیز شده است. اساساً این کشور به دنبال دستیابی، حفظ و تداوم سلطه خود بر جهان بوده و به منظور نیل به این هدف از ابزارهای مختلفی چون ادعای حمایت از اصول و مبانی حقوق بشر و رشد و گسترش دموکراسی بهره‌برداری می‌کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۰۶
احمد جانقربانی

 

دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی فراخوان پنجمین دوره جشنواره علمی و هنری «افشای حقوق بشر آمریکایی» را اعلام کرد.

به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مردمی افشای حقوق بشر آمریکایی، دکتر اسماعیل آجرلو دبیر این جشنواره ضمن اعلام این خبر افزود: این دبیرخانه مردمی پنجمین دوره جشنواره حقوق بشر آمریکایی را در گرایش‌های هنری و رسانه‌ای به همراه اولین مسابقه ملی حقوقی یا موت کورت را با موضوع «تروریسم هنری- رسانه ای آمریکا» فراخوان نموده است.

آجرلو افزود: موضوع محوری این دوره تروریسم هنری- رسانه‌ای پیرامون ترور سپهبد شهید سلیمانی است که به شکل ویژه به عملکرد اینستاگرام در حذف و سانسور آثار هنری و رسانه‌ای در ایام شهادت شهید سلیمانی می پردازد.

مسئول دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی ادامه داد: مهلت ثبت نام گروه‌های علمی و حقوقی برای شرکت در مسابقه ملی مطالبه گری حقوقی پیرامون تروریسم هنری- رسانه‌ای آمریکا در ایام ترور شهید سلیمانی تا روز ۲۵ تیر ماه است. در بخش هنری و رسانه‌ای نیز گروه‌های کارشناسی ضمن رصد بهترین آثار هنری و رسانه‌ای در موضوع شهادت شهید سلیمانی، برگزیدگان را مشخص و تقدیر خواهند نمود.

گفتنی است علاقمندان جهت کسب اطلاع از پنجمین دوره جشنواره علمی- هنری افشای حقوق بشر آمریکایی و همچنین شرکت در مسابقه ملی یا موت کورت تروریسم هنری رسانه‌ای آمریکا می‌توانند به دبیرخانه مجازی به آدرس  www.us-humanrights.com مراجعه نمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۰۱
احمد جانقربانی

 

هادی والفجریک شهید شد. مرحله مقدماتی این عملیات رزمنده‌ها پیشروی می‌کنند. داخل یک کانال پناه می‌گیرند. در جریان پاتک بعثی‌ها، گلوله به دست هادی می‌خورد. حین درگیری خمپاره دشمن به محل استقرارشان اصابت و موج انفجار آن‌ها را چند متر پرتاب می‌کند. بعد هم منطقه در اختیار بعثی‌ها قرار می‌گیرد و نیرو‌های ما نمی‌توانند پیکر آن‌ها را به پشت جبهه منتقل کنند. برای همین پیکر هادی در منطقه ماند
زمان تقریبی مطالعه : 13 دقیقه

 

مادر  شهید فرشیدفر


 در یکی از روز‌های سرد دی ماه امسال به همت مسئول پایگاه مقاومت شهید محمدحسن خلیلی به دیدار خانواده شهیدان هادی و حمیدرضا فرشیدفر در استان البرز رفتیم. استقبال گرم مادر شهید، سرما را از تن ما بیرون کرد. مادر بعد از حال و احوالپرسی، آلبوم عکسی را آورد و شروع به ورق زدن کرد. در هر صفحه دست روی عکس شهیدانش می‌گذاشت و می‌گفت: این «هادی» است، این «حمیدرضا» ست. شوق و ذوقی در نشان دادن عکس داشت. تاج دولت گومار متولد ۱۳۰۸ مادر شهیدان هادی و حمیدرضا فرشیدفر است. وقتی می‌خواستیم مصاحبه را شروع کنیم، ترجیح می‌داد پسرش مهدی به عنوان برادر شهیدان پاسخگوی سؤالات ما باشد. مهدی می‌گفت: چهار برادر و یک خواهر بودیم که دو برادرمان به شهادت رسیدند. در دوره‌ای پدر همراه با سه پسرش همزمان در جبهه حضور داشتند و مادر با فرزند کوچک‌تر در خانه بود. البته او هم در پشت جبهه، در کار‌های پشتیبانی جنگ فعالیت می‌کرد. گفت و گوی ما با مهدی فرشید فر برادر شهیدان را پیش رو دارید.

گویا خانواده شما در فعالیت‌های سیاسی و انقلابی هم فعال بودند.
بله، پدرمان از همان آغاز نهضت در سال ۴۲ کم و بیش در فعالیت سیاسی حضور داشت. فعالیت سازمانی نداشت، اما نوار سخنرانی‌های امام و اعلامیه‌ها را توزیع می‌کرد. ما سال ۵۳ از تهران به کرج آمدیم. از سال ۵۶ همزمان با اوج‌گیری نهضت اسلامی، فعالیت ما هم جدی‌تر و بیشتر شد. خود من که دانش‌آموز دبیرستانی بودم وارد فعالیت‌های سیاسی شدم. با شهید مجید خلج دوست بودم. با همراهی دیگر دانش‌آموزان در فعالیت‌های انقلابی و اطلاع‌رسانی‌ها مشارکت داشتیم. برای همین هم بار‌ها از طرف مدیر دبیرستان مواخذه شدیم. چند بار هم ژاندارمری دنبال ما آمد. مدارس که تعطیل شدند، شبانه‌روز در خیابان بودیم. در تظاهرات شرکت می‌کردیم. یک تظاهرات را هم رد نمی‌کردیم. شهید حمید ادیبی که اولین شهید کرج است در همین تظاهرات به شهادت رسید. گلوله به قلبش اصابت کرد. هیچ وقت آن روز‌ها را فراموش نمی‌کنم.

چند نفر از اعضای خانواده در جبهه حضور داشتند؟
بنده در همان آغاز جنگ تحمیلی به خرمشهر رفتم. مدتی هم در سپاه بودم. در عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی‌دراز در میمک، ۲۷ نفر از بچه‌های محل ما به شهادت رسیدند. بعد از آن به خدمت سربازی رفتم و دو سال در جبهه بودم. در دوره‌ای پدر، من و برادرم هادی در جبهه بودیم. بعد از شهادت هادی، برادر دیگرم حمید به جبهه آمد و تنها مادرم با برادر کوچکم که سن و سال کمی داشت در خانه مانده بودند. همان روحیه‌ای که در انقلاب در میان مردم شکل گرفته بود در زمان جنگ تبلور یافت. نیازی نبود به کسی بگویند کاری برای جبهه انجام دهد. همه احساس دین می‌کردند همه به خودشان واجب می‌دانستند تا کاری برای حفظ اسلام و کشور انجام دهند. هر کسی هر کاری از دستش برمی‌آمد دریغ نمی‌کرد.

(از مادر می‌پرسم) شما اعتراض نمی‌کردید که همه مرد‌های خانه‌تان با هم به جبهه می‌رفتند؟
نه، خودم هم فعال بودم. حتی وقتی همه به جبهه می‌رفتند پسر کوچکم هم بی‌تاب رفتن به جبهه می‌شد. لباس بسیجی می‌پوشید که بسیار برایش بزرگ بود. می‌گفت: می‌خواهم به پایگاه بسیج بروم آن موقع چهار نفر یعنی سه پسر و همسرم در جبهه بودند. خود من هم در بسیج و پشتیبانی از جنگ فعالیت داشتم. به مرکز سپاه می‌رفتیم و کمک می‌کردیم. کمک‌های مردمی به جبهه را جمع‌آوری می‌کردیم. برای همه آن کارها، لوح تقدیر هم گرفتم. اینطور نبود که مخالف رفتن‌شان به جبهه باشم.

آقای فرشیدفر! شده بود شما و برادر‌ها با هم در یک عملیات شرکت کنید؟
نه، در یک جبهه نبودیم. من در جنوب بودم، هادی در فکه بود، حمید هم در پنجوین در غرب بود. یادم است یک روز هادی نامه‌ای برای من نوشت و گفت که الان در پادگان اندیمشک است. من هم فردای همان روز برای دیدنش به اندیمشک رفتم. وقتی رسیدم گفتند گروهان آن‌ها به سوی خط مقدم حرکت کرده است. نتوانستم هادی را ببینم. همانجا در برگه‌ای نوشتم: «هادی‌جان! آمدم شما را ببینم که نشد.» نامه را دادم به رزمنده‌ای که می‌خواست به خط مقدم برود. نامه به دست هادی رسید و جواب نامه را هم داد. جواب نامه‌ام یک روز قبل از شهادتش به دستم رسید. متأسفانه آخرین نامه هادی در جابه‌جایی‌های خانه گم شد.

چگونه با هم در ارتباط بودید و همدیگر را می‌دیدید؟
ما همه جبهه بودیم. گاهی اتفاقی همدیگر را می‌دیدیم. بیشتر با نامه با هم و با خانواده در ارتباط بودیم. ارتباط تلفنی سخت بود. چون نمی‌شد هماهنگ کنیم که چه زمانی امکان تماس تلفنی وجود دارد. در جبهه که از تلفن خبری نبود. اگر می‌خواستیم با خانه تماسی بگیریم باید مدت زیادی در صف انتظار می‌ایستادیم، آن هم که مشخص نبود کسی در خانه باشد یا نه. برای همین بهترین راه همان نوشتن نامه بود، اما نامه هم همیشه به دست طرف مقابل نمی‌رسید یا دیر می‌رسید.

اولین شهید خانواده‌تان که بود؟
اولین شهید خانواده هادی بود. ایشان متولد ۴۳ بود. از لحاظ درسی فوق‌العاده بود. نمراتش همیشه عالی بود. به هنرستان رفته بود و اتومکانیک می‌خواند. جوان مؤمن و متعهد و بسیار آرام بود. در طول سال تحصیلی در جبهه بود، اما برای امتحانات نهایی خودش را می‌رساند. اولین بار همان سال ۵۹ که سال شروع جنگ بود رفت، اما بعد‌ها هم به طور متناوب در جبهه بود. دیپلم هنرستان را گرفت. دوست داشت خلبان شود. ثبت‌نام هم کرد و کار‌های مقدماتی و اداری را هم انجام داد. قرار بود از جبهه که برگشت برای دوره آموزشی برود که شهید شد.

مسئولیتش در جبهه چه بود؟
در لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) تهران فرمانده دسته بود. البته بعداً شنیدیم که قرار بود فرمانده گروهان بشود که شهید شد. تاریخ شهادتش هم ۲۲ فروردین ۱۳۶۲ است. هادی والفجریک شهید شد. مرحله مقدماتی این عملیات رزمنده‌ها پیشروی می‌کنند. داخل یک کانال پناه می‌گیرند. در جریان پاتک بعثی‌ها، گلوله به دست هادی می‌خورد. همرزم دیگرش هم به نام قندهاری مجروح می‌شود. ظاهراً دستور عقب‌نشینی به نیرو‌های ما داده می‌شود. برخی نیرو‌ها شروع به عقب‌نشینی می‌کنند و برخی از جمله هادی به درگیری با بعثی می‌پردازند تا نیرو‌های دیگر بتوانند عقب‌نشینی کنند. حین درگیری خمپاره دشمن به محل استقرارشان اصابت و موج انفجار آن‌ها را چند متر پرتاب می‌کند. بعد هم منطقه در اختیار بعثی‌ها قرار می‌گیرد و نیرو‌های ما نمی‌توانند پیکر آن‌ها را به پشت جبهه منتقل کنند. برای همین پیکر هادی در منطقه ماند و بعد از ۱۰ سال انتظار به آغوش خانواده بازگشت.

شهید شهید فر


پیکرش را نیاورده بودند پس چطور از شهادت ایشان مطمئن شدید؟
من در منطقه بودم که به من گفتند هادی مجروح شده است. مرخصی گرفتم. وقتی به خانه رسیدم، دیدم خانه ما خیلی شلوغ است. تمام فامیل بودند و در حال آب و جارو کردن خانه بودند. گفتم چه شده است. گفتند هادی مجروح شده است. من حدس زدم این همه فامیل و آشنا و همسایه برای زخمی شدن هادی نیامده است. اما نمی‌توانستم تصور کنم که هادی به شهادت رسیده است. بعد پدر از بنیاد شهید آمد و گفت: آن‌ها مطمئن هستند که هادی شهید شده است، اما پیکرش در جبهه مانده و آن منطقه هم اکنون دست دشمن افتاده است. ما هم مراسم بزرگداشت را گرفتیم و تمام شد. هادی سال ۶۲ مفقود شد، اما پیکرش سال ۷۲ آمد. این سال‌ها برای خانواده سخت گذشت. مادر دلتنگی می‌کرد. پدر در خفا گریه می‌کرد و شعر‌های دوری و دلتنگی‌اش را زمزمه می‌کرد.

از شاخصه‌های اخلاقی شهید هادی برایمان بگویید.
هادی عاشق اهل‌بیت (ع) بود. خیلی مخلص بود. آنقدر خوب بود که من نمی‌توانم او را توصیف کنم. واقعاً از عهده من خارج است. خاطرات زیادی از ایشان دارم. چون ما پشت سر هم بودیم، کودکی و جوانی ما کنار هم گذشت. بچه بودیم می‌نشستیم فیلم‌های تلویزیون را تماشا می‌کردیم. آن موقع مثل الان نبود که برق به ندرت قطع می‌شود، معمولاً هر روز قطعی برق داشتیم. گاهی وسط تماشای فیلم برق می‌رفت و ما همانجا می‌نشستیم تا برق بیاید. گاهی چند ساعت طول می‌کشید بعد هادی می‌گفت: صلوات بفرستیم تا برق بیاید. گاهی تعداد صلوات‌های ما از ۵۰۰ تا هم می‌گذشت، اما برق نمی‌آمد. بعد می‌گفت: حالا تند تند صلوات بفرستیم. این خاطره همیشه در ذهن من است. بعد از شهادت هم به خواب خواهرزاده ما آمده بود که یک کلت و مقداری اسناد در خانه دارم، آن‌ها را به یکی از بچه‌های سپاه به نام علی بدهید. ما هم پیرو این خواب جست‌وجو و آن‌ها را پیدا کردیم و تحویل دادیم. وقتی وسایل را به بچه‌ها رساندیم، آن‌ها گفتند اتفاقاً ما دنبال آن‌ها می‌گشتیم و پیدا نمی‌کردیم.

مادر: من هم از هادی زیاد خاطره دارم. بسیج زیاد می‌رفت. نماز شب می‌خواند. به امام خمینی (ره) خیلی علاقه داشت. کسی جرئت نداشت پیش او به امام اهانت و جسارت کند. یادم هست یک بار شاید نصف روز با یک نفر در مورد امام صحبت کرد. تمام مدت از امام و شهید بهشتی می‌گفت. بچه‌های محل و بسیج را جمع می‌کرد و به آن‌ها قرآن یاد می‌داد. عکس امام را به آن‌ها می‌داد تا در سطح محل نصب کنند. خیلی آرام بود. یک بار مرخصی یک ماهه گرفت تا دیپلم را تمام کند. دیپلم را گرفت و دوباره رفت و شهید شد، اما گفتند پیکرش در جبهه مانده است. همسرم به دنبال پیکر هادی به مناطق جنگی رفت. می‌خواست به خط مقدم برود، اما اجازه ندادند به محلی که هادی شهید شده بود، برود، چون آن منطقه دست دشمن بود و می‌گفتند رفتن به آنجا خطرناک است. وقتی برگشت گفت که اسم هادی در پادگان آنجا جزو مفقودین است. ما هم برای او قبری به یادبود درست کردیم و مراسم گرفتیم. هادی سفارش کرده بود که نماز و روزه قضا برایش بگیریم، اما چون حال مادر خوب نبود، بعد از مدتی به خواب دوستش آمد و گفت که به پدر و مادرم بگو چرا نماز و روزه من را کامل ادا نکرده‌اند. ما هم ادا کردیم.

چطور پدر و مادر رضایت دادند حمیدرضا بعد از شهادت هادی به جبهه برود؟
حمیدرضا گفته بود به مادر و پدرم نگویید که می‌خواهم به جبهه بروم. کارهایش را خودش پیگیری می‌کرد. گریه می‌کرد و می‌گفت: باید بروم به رزمنده‌ها کمک کنم. خیلی تعصبی و غیرتی بود. روی امام خمینی (ره) و روی حجاب تعصب داشت. کمتر در خانه بود بیشتر در پایگاه بسیج حضور داشت. وقتی هادی شهید شد، حمید همیشه گریه می‌کرد و می‌گفت: من باید بروم انتقام خون هادی را بگیرم. پدر می‌گفت: سن تو کم است، اصلاً با اعزام تو موافقت نمی‌کنند. متولد سال ۴۷ بود، اما شناسنامه‌اش را دست کاری کرد و سال تولدش را ۴۵ نوشت. پدرمان هم وقتی دید خیلی اصرار دارد گفت: نمی‌توانم جلوی ایشان را بگیرم. بدون خداحافظی رفت. البته بچه زرنگی بود و در دوره آموزشی هم موفق بود. حمید یک بار که به مرخصی آمده بود، دیدم مریض‌احوال است و سینه‌اش درد می‌کند. پرسیدم چه شده است. گفت: اثر سنگینی قنداق تفنگ است که به سینه‌اش فشار آورده است. یعنی اینقدر از نظر جثه ضعیف بود. اما اصرار کرد که به مادر چیزی نگویم. گفتم مادر تنهاست فعلاً مدتی به جبهه نرو، اما عزم جدی داشت که برود. فاصله شهادت دو برادر شش ماه بود. فروردین ماه سال ۶۲ هادی شهید شد و شهریور ماه همان سال هم حمیدرضا هم در پنجوین به شهادت رسید. در حالی که پیکر هادی نیامده بود، اما پیکر حمیدرضا را بلافاصله آوردند. مزار هر دو شهید در امامزاده محمد کرج است.

مادر: بعد از شهادت هادی، می‌گفتم فعلا صبر کن تا پیکر برادرت بیاد، بعد برو. برای اینکه از رفتنش جلو‌گیری کنم، می‌گفتم سرت را از بدنت جدا می‌کنند، دستت را قطع می‌کنند! می‌گفت: مادر! نگران نباش، یک گلوله به پیشانی من می‌زنند که از پشت سرم خارج می‌شود. همینطور هم شد. چهار روز بعد از شهادتش پیکرش را آوردند. دوره حضور او در جبهه تمام شده بود و باید برمی‌گشت، اما با خبر می‌شود که قرار است به زودی عملیاتی انجام شود لذا برای حضور در عملیات می‌ماند. ۱۶ سال بیشتر نداشت. شناسنامه‌اش را دست‌کاری کرد و رفت. برای مادر تحمل شهادت فرزند واقعاً سخت است. آن همه سختی و مرارت و شب بیداری برای بزرگ کردن فرزند می‌کشند. با خودم می‌گفتم چطور مادران شهدا تحمل می‌کنند، اما خداوند صبر می‌دهد و هیچ قدرتی جز قدرت ایمان نمی‌تواند بار سنگین شهادت فرزندان را سبک کند. حمیدرضا می‌گفت: من شهید شدم، شما گریه نکنید تا دشمن شاد نشویم. این همه مدت در جبهه بود، یک اورکت به تن حمید دیده نشد. همه‌اش ناراحت بود می‌گفت: هیچ کدام اندازه من نیست. خیلی کوچک و ریز بود. در مورد حجاب خواهر‌ها خیلی تأکید داشت و اجازه نمی‌داد خواهر‌ها بی‌حجاب باشند. نمازش ترک نمی‌شد و بسیار به ما احترام می‌گذاشت.

شنیدن خبر شهادت حمیدرضا بعد از شهادت هادی سخت بود. چطور مطلع شدید؟
مادر:حاج‌آقا یک روز به من گفت: می‌خواهم درخانه بنایی کنم، شما به خانه پدرت برو. من هم به خانه پدرم رفتم. سفارش کردند وقتی خانه را تکمیل کردم، بیا. من هم به خانه پدرم رفتم و وقتی تماس گرفت که به خانه برگردم، دیدم بیرون خانه حجله گذاشتند. وقتی به خانه رسیدم، خبر شهادتش را حاج‌آقا به من داد. برایم سخت بود خبری از پیکر هادی نداشتیم و حالا خبر شهادت حمیدرضا هم به آن اضافه شد. اما خودمان رضایت داشتیم از اینکه بچه‌ها در این راه قدم برداشته بودند. می‌دانستیم انتهای این راه و جهاد بچه‌ها یا اسارت است یا جانبازی یا شهادت. خودمان را آماده کرده بودیم. اما مادر بودم و دلتنگی‌های خودم را داشتم. غم فراق بچه‌ها و سختی چشم‌انتظاری با شهادت حمید تکمیل شد. اما همه این مجاهدت‌ها فدای یک لحظه غم و مصیبت حضرت زینب (س). امیدوارم خداوند ما را در ادامه راه شهدایمان ثابت قدم بگرداند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۳۶
احمد جانقربانی

 

در ادبیّات دفاع مقدّس ما ، جنگ تحمیلی به نوعی تکرار حماسه ی کربلا دانسته شده است. در این آثار تأثیر حماسه ی حسینی را در جنگ تحمیلی به شیوه های مختلف از زبان شهدا که در وصیتنامه های خود آورده اند ،می توان مشاهده کرد .

 

          

 

 

 

 

 

 

حماسه ی کربلا و شخصیت امام حسین(ع) نقش مهمی در جنگ تحمیلی داشت. «در جنگ­هایی که در دنیای معاصر اتفاق افتاده است، شخصیت­های بزرگ ملّی و حماسی و تاریخی، موتور انگیزش­شان بود؛ ولی در جنگ تحمیلی ایران و عراق، ما تنها به واقعه­ی کربلا توجّه داشتیم، طوری که بدون اسم امام حسین(ع) در جبهه قدمی برداشته نمی­شد، بدون ذکر امام حسین(ع) بدون خواندن زیارت عاشورا و یاد شهدای کربلا، کمتر اسلحه به دست می گرفتیم و به جبهه می رفتیم(حنیف، 1388: 223). در ادبیّات دفاع مقدّس نیز جنگ تحمیلی به نوعی تکرار حماسه ی کربلا دانسته شده است. در این آثار تأثیر حماسه ی حسینی را در جنگ تحمیلی به شیوه های مختلف می توان مشاهده کرد: رهبر هر دو حرکت، فرزندان پیامبرند؛ دشمن رو به رو با دو جریان در نهایت قساوت دنیاپرستی و پستی است؛ در هر دو جریان، از شهیدان شیرخوار تا پیران سالخورده می توان یافت.(تقی زاده اکبری، 1387: 361).

           در وصیت نامه های مورد بررسی، برخی از شهدا از آرزوی خود؛ یعنی رسیدن به کربلا سخن گفته­اند: "خدایا از تو می خواهم که به من نیروی قوی و ایمانی قویتر عطا کرده، تا بتوانم با تمام توانم با دشمن دینت بجنگم و آنها را نابود کنم و به آرزوی دیرینه ی خود که رسیدن به کربلای حسینی و زیارت مرقد مطهّر آن حضرت برسم (آمین یا رب العالمین)" (امین الله ترکی). وی الگوی خود را در شهادت، امام حسین(ع) معرفی کرده است: "حسین را الگوی خود قرار داده و این حسین است که درس شهادت را به من آموخت و من هم از او عبرت گرفته و می گویم: اگر دین اسلام با کشته شدن من باقی می ماند، پس ای توپها و تانکها، ای گلوله ها و خمپاره ها و ای مسلسلها مرا دریابید و سینه ام را هدف قرار دهید و به تکّه های کوچکتر از ترکش خودتان تقسیم کنید، امّا باز می گویم". این شهید بزرگوار، جنگ تحمیلی را با حماسه ی کربلا با هم سنجیده است و بر آن است که اگر در زمان امام حسین(ع) نبوده است تا او را یاری کند، اکنون دعوت حسین(ع) زمان را لبیک گفته است و به سوی جبهه می­شتابد: " من با تمام وجود می گویم اگر در روز عاشورا نبودم تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین لبیک گویم و حسین را یاری کرده و از اسلام دفاع کنم، حال که هستم و دین مبین اسلام از هرسو مورد حمله ی دشمنان اسلام قرارگرفته، به امام عزیز می گویم: ای امام امت، ای رهبر فداکار و ای پیر جماران، من به ندای گرانبهای تو که گفتی: جوانان داوطلبانه به جبهه بروند و این مسئله را زود حلش کنند، لبیک گفته و در اوّلین فرصت به جبهه شتافتم و امیدوارم که با یاری خدا بتوانم وظیفه ی خود را به نحو احسن انجام دهم و تا آخرین قطره ی خون خود در راه حق و حقیقت می جنگم و خونم را نثار دین و رهبر می کنم".

           شهید ترکی، امت ایران را امتی می داند که رسالت زینب را بر دوش کشیده اند و از نظر او دشت خوزستان، همان دشت کربلاست: "سلام و درود بر شما ای امت مسلمان، ای کسانی که رسالت زینب به دوش کشیده اید این را بدانید هر قطره ی خونی که بر روی زمین داغ و سوزان دشت خوزستان که براستی مصداق بارز کربلای حسین(ع) می­باشد....".

          در این وصیت نامه­ ها خواهران شهدا، نقش زینبی یافته اند و از آنها خواسته شده است که زنیب وار پیام خون شهدا را زنده نگه دارند و به دیگران نیز برسانند: " ای خواهر، شما هم زینب گونه عمل کرده و با افتخار و سرافزاری به همه ملل اعلام کن که: برادرم هدفش الله بود ، به خاطر اسلام به جبهه رفت. برای رضای خدا و یاری امام امت به جبهه رفت، تا همه بدانند کسانی که به جبهه می روند و به شهادت می رسند، آگاهانه انتخاب کرده اند".

            شهید جمشید بابااحمدی جنگ تحمیلی را ادامه حماسه ی کربلا می­داند و از افراد جامعه­ی خود می­خواهد ادامه دهنده­ی راه­ این شهدا باشند و با الگوگیری از  این حماسه، در مقابل دشمن بایستند: " همان طور که امام حسین با 72 تن در صحرای کربلا با لب تشنه شهید شدند، پس ما باید به خاطر خون آن شهیدان خاموش ننشینیم و تا می­توانیم- همان­طور که آنان در مقابل کفر ایستادگی کردند- ما هم باید ایستادگی کنیم ."

   شهید محمّدعلی جعفریان، از پدر و مادر خود می خواهد در شهادت وی، به یاد امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) گریه کنند: "اگر می خواهید گریه کنید، گریه کنید، لکن بر سر نزنید و گریه تان نیز به یاد مظلومیت امام حسین (ع) بکنید ، به یاد داغ های حضرت زینب (س) بکنید؛ چرا که حضرت زینب (س) داغ چند برادر ، چند پسر و دیگر اقوام خود را دید".

   شهید بهروز رئیسی از برادران همرزم خود می خواهد: بار دیگر در برابر دشمنان شرقی و غربی حماسه­ی حسینی را زنده نگه دارند: " همان طوری که برادران شما باخون خود حماسه ی امام حسین را بار دیگر زنده کردند شما هم درسنگر پشت جبهه با پیاده کردن موازین اسلامی ودستورات الهی دین خود رانسبت به اسلام عزیز ادا کنید."

   شهید حفیظ الله رفیعی برای این که پدران و مادران را تشویق کند تا مانع از فرزندان خود برای رفتن به جبهه نشوند، به آنها می­گوید: " سخن ما با بعضی از مادران و خواهرانی است که این مسائل را رعایت نمی کنند و از شما مادران گرامی و پدران ارجمند این انتظار را دارم که فرزندان خود را برای جبهه ها آماده سازید و از رفتن آنها جلوگیری نکنید. پس جوانان شما از جوانان حسین (ع) که عزیزتر نیستند و از علی اکبر ها و علی اصغرها عزیزتر نیستند".

داریوش آزمان هم حرکت رزمندگان را ادامه نهضت کربلا می داند و می گوید :

 به نسل بعد از خودتان بگوئید که کربلا یک هنگامه بود که امام حسین (ع) در آنجا به شهادت رسید و یک موقع هم موقعی بود که ملت مسلمان ما برای خون خواهی از ظالمان که خون حسین (ع)را در آنجاریختند رفتند و یک کربلای دیگر ساختند .

   شهید علیرضا منتظری به خانواده­ها گوشزد می کند: به حماسه ی کربلا بنگرید و ببینید چگونه زینب 72 شهید در راه اسلام هدیه داد. آنها نیز عبرت بگیرند و اجازه دهند تا فرزندشان در راه دفاع از دین به جنگ بروند: "مبادا بگویید پسرم شهید می شود که زینب در روز عاشورا 72 شهید داد، مبادا بگویید پسرم جوان است که از قاسم امام حسن(ع) و علی اکبر حسین رشیدتر نیست ".

   برخی از شخصیت­های دوران جنگ با شخصیت­های حماسه کربلا سنجیده می شود؛ مانند امام خمینی با امام حسین(ع) در وصیت نامه ی فرامرز غفارپور: "در این مقطع حسّاس از تاریخ که شاگردی از شاگردان حسین و رهپویی از پویندگان راه حق....".

   در نمونه­های زیر نیز هر کدام از شهدا به دلایلی از حماسه کربلا سخنی به میان آورده اند:

   شهید علی احمدی عیسی آبادی: "درود بر شهیدان کربلا حسین(ع) که درس چگونه زیستن و شهادت را به ما آموخته اند".

   شهید غلامعلی کریمی: "امام حسین(ع) سردار مسلمان و الگو و اسطوره ی مقاومت و جنگ جوی مبارز، در میدان چنین جواب داد: اگر خون سرداران رشید همانند دلیران اسلام نبود، حق بر باطل پیروز نمی شد. اگر خون دلیران ما نبود، ایران اسطوره ی مقاومت و الگوی جهان قرار نمی گرفت. خون شهید است که پیام آزادی می دهد. خون شهید است که پیام پیروزی مستضعان را بر مستکبران نوید می دهد".

   شهید مهدی زمانیان: "خواهرم همچون زینب کبری(ع) پیام خون مرا به گوش مردم برسان".

   شهید یوسف قنبری عدیوی: " از خواهران عزیز و مهربان و دلسوزم می خواهم که زینب وار مقاوم و صبور باشند و زینب وار زندگی کنند و او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند ".

   شهید مصیب یوسفی: " امیدوارم سلام مرا از کربلای ایران بپذیرید. اگر پیرو حسین هستیم، بیاییم حسینی رفتار کنیم و شما بازماندگان باید زینبی رفتار نمایید. به ندای (هل من ناصر ینصرنی)حسین زمان لبیک گفته و عازم جبهه حق علیه باطل شدم".

   شهید علی بابا احمدی: "من به حسین اقتدا کرده ام، آری چطور ممکن است انسان پیرو حسین باشد و عاشق شهادت نباشد؟"

   شهید فریدون رضایی: "پدر و مادر و خواهر و برادرانم امکان دارد اتفّاقی واقع شود که جنازه ی من به دست شما نرسد، آنگاه به یاد شهدای کر بلا بیفتید و ناراحتی به خود راه ندهید ".

   شهید علی جان سعیدی: "آقاجان این عزیزان خیلی آرزوی دیدن حرم شما را می کنند به آنها اجازه ی ورود بده این مزدوران و این سدهای راه اسلام را از خدا وند یکتا بخواهید که نابود بکند".

   شهید رحم خدا مولایی: "امت مسلمان حرکت و انقلاب امام حسین (ع) را در نظر بگیرید و به خاطر بیاورید که برای چه بوده است. مگر هدف دیگری به غیر از نصر وگسترش دین اسلام داشته است؟ پس پیروان حسین باید حسین گونه باشند و هیچ وقت در برابر ظالم تسلیم نشوند، همچنان که  امام حسین(ع) و یارانش در راه هدف جنگیدند و همگی هم شهید شدند. و امّا خداوند به جهاد کنندگان در راهش وعده ی پیروزی داده است، چنان که امام حسین(ع) اگر چه همگی شهید شدند، ولی شهادت آنها عدم و نابودی و سرانجام شکست نبوده است . چرا که پس از چند قرن از وقوع حادثه باز هم خون حسین در رگ ها می جوشد و با ستمکاران  زمان برای زنده نگهداشتن دین خدا می جنگند. همان طورکه می بینیم انقلاب ایران از نهضت امام حسین(ع) سرچشمه گرفته است و دنبال همان هدفی می رود که امام حسین داشته است و رهبر انقلاب اسلامی با بینش کاملی که از صحنه ی عاشورا دارد مسلمانان جهان را راهنمایی و هدایت می­کنند".

   شهید سهراب شریعتی: "و من دوستدار زیارت کربلا بودم از تمامی همرزمانم و از شما امت حزب الله می خواهم اگر به زودی راه کربلا باز شد، سلام مرا هم به امام حسین(ع) برسانید و قسمش بدهید به مادرش زهرا(س)که در آخرت مرا از شفاعت محروم نکند".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۰۶
احمد جانقربانی

 

 

مشاهده نام درخشانِ این سردارِ دشمن شکنِ حضرت حیدر(صلوات الله علیه) در قلب بزرگ ترین گلزارِ شهدای جهان اسلام بسیار تاثرگذار و تکان دهنده است .

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، پرسه زدن های گاه و بی گاه خبرنگار مشرق در بهشت زهرای تهران ، همواره پربرکت و خیر بوده است. گلستانی که در آن سی هزار گلِ سرسبد آفرینش به امانت سپرده شده اند ، باید هم گنجینه ای باشد از لطایف و ظرایف . روحمان با یادشان شاد.
در بهشت زهرای تهران ، تنها یک شهید با نام «مالک اشتر» وجود دارد. شاید بتوان ادعا کرد که در گلزار شهدای سراسر کشور نیز تنها همین شهید عزیز به چنین نام شریف و گرانسنگی مفتخر است. گرچه حضرت «مالک اشتر»(علیه السلام) از جایگاه و شرفی منحصربفرد در میان رجالِ شیعه برخوردار است اما نام گذاری فرزندان به نام ایشان امری بسیار نامتعارف است . اما حالا ، مشاهده ی نام درخشانِ این سردارِ دشمن شکنِ حضرت حیدر(صلوات الله علیه)  در قلب بزرگ ترین گلزارِ شهدای جهان اسلام بسیار تاثرگذار و تکان دهنده است . آفرین به آن پدر و مادری که خلوصِ تشیعِ و محبت خود را این گونه به ساحت مولایشان اظهار کردند و مرحبا بر این فرزندِ شیرپاک خورده که حرمت و عزت این نام را با خون خود به اثبات رساند.
شفاعتش در روز حشر نصیبمان باد
 

شهید مالک اشتر آذری
متولد 1348
پرگشوده در 1366
منطقه ی عملیاتی «ماووت»
بهشت زهرا(صلوات الله علیها) - قطعه29 - ردیف 150 - شماره16

سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۷
احمد جانقربانی

نگاهی به کارنامه ۲۷ فرمانده جوان جنگ تحمیلی

روایت فتح جوانان

به احترام مشی و مرامی که این روزها به آن نیاز داریم و بهتر اینکه رشادت‌هایشان را برای خودمان مرور کنیم. به احترام همت، باکری، باقری، کاوه و تمام فرماندهان جوانی که برای وطن جنگیدند و پیروز شدند؛ به مناسبت سالروز شهادت حسن باقری حماسه‌سرایی فرماندهان جوان جنگ را مرور می‌کنیم.

زمان تقریبی مطالعه : 23 دقیقه

تاریخ : چهارشنبه 1397/11/10 ساعت 10:55

 

فرماندهان جنگ


به افتخار و احتـــرام فرماندهان جوانی که جنگ را اداره کردند و به احترام تمام نام‌هایی که نه‌فقط برای شعرهای حماسی و آهنگ‌های انقلابی به یادگار نماندند. به احترام مشی و مرامی که این روزها به آن نیاز داریم و بهتر اینکه رشادت‌هایشان را برای خودمان مرور کنیم. به احترام همت، باکری، باقری، کاوه و تمام فرماندهان جوانی که برای وطن جنگیدند و پیروز شدند؛ به مناسبت سالروز شهادت حسن باقری حماسه‌سرایی فرماندهان جوان جنگ را مرور می‌کنیم.

اگر بخواهم بهانه نگارش این گزارش را بیان کنم، قطعا حسن باقری آن بهانه است. در سال 1358 فعالیتش را در روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد. حضورش در سازمان اطلاعات سپاه باعث می‌شود نام غلامحسین افشردی به حسن باقری تغییر کند. بعد از آغاز جنگ به مناطق جنوب می‌رود و به دستور محسن رضایی به جمع‌آوری اطلاعات از مناطق درگیر جنگ می‌پردازد. این اقدام حسن در اصل آغاز تاسیس واحد اطلاعات رزمی در سپاه بود. این دانشجوی 24ساله جایی در تشریح وضعیت موجود در جنگ می‌گوید: «این جنگ فرصت‌های طلایی بسیاری را برای رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به بعد انقلابی‌ای که دارند و چشم‌ و گوش بسته تابع قانون‌های از خارج ‌آمده نیستند، می‌توانند از قالب‌های پیش‌ساخته خارج شوند و با فکر سازنده‌ خویش، روش‌هایی را ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به‌سادگی به دفاع در مقابل آنها برخیزد.» در عملیات شکست حصر آبادان حسن باقری فرماندهی محور عملیاتی دارخوین و ماهشهر را به‌عهده داشت. در عملیات بزرگ فتح‌المبین هم حسن باقری فرمانده قرارگاه نصر بود. پس از این عملیات محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه به حسن باقری دستور داد تمام کارهای خود را تعطیل و شناسایی منطقه عملیاتی بیت‌المقدس را آغاز کند. پس از آزادسازی خرمشهر حسن باقری به قرارگاه کربلا می‌رود. حسن باقری در 9 بهمن 61 به شهادت می‌رسد و امام خمینی(ره) پس از شهادتش روی عکس او نوشتند: «خداوند شهید شب‌زنده‌دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید. اگرچه نمی‌توان با اندک اطلاعات به‌روی کاغذ، معرف شخصیت حسن باقری به‌عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایه‌ ملی بود.»
 

محمد بروجردی  |  ۱۳۳۳


در سال‌های پیش از انقلاب جوان‌های مبارز و مسلمان را جمع کرد و با هم گروه توحیدی صف را تشکیل دادند. آنها با اذن امام و یارانش اقدامات‌شان را پیش می‌بردند، یکی از کارهایی که انجام دادند انفجار کافه خوان‌سالار بود. او مسئولیت گروه حفاظت از امام(ره) پس از ورود به ایران را برعهده داشت. او بعد از فرستادن نیرو و حضور در پاوه و آزادسازی این شهر به فکر تربیت نیروی نظامی منسجم از بچه‌های سپاه افتاد. این گروه که به تیپ ویژه شهدا معروف بودند، بیشترین نقش را در آزادسازی شهرها داشتند.
امام به این فرمانده 26ساله پیشنهاد فرماندهی کل سپاه را داد اما او فقط فرماندهی تیپ ویژه شهدا را خواست. فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، فرماندهی سپاه کردستان و تربیت نیروهایی چون محمد‌ابراهیم همت و احمد متوسلیان از اقدامات این فرمانده جوان بود. مسیح کردستان درنهایت در 29 سالگی و با انفجار مین ضدتانک به شهادت رسید.
شهید حاج‌ابراهیم همت درباره شهید محمد بروجردی گفته بود: «بروجردی شناخته نشد؛ نه بر ملت ایران و نه بر تاریخ ما شناخته نشده است. تصور من این است که زمان بسیاری باید سپری شود تا شناخته شود. شاید خون رنگین بروجردی، این بیداری را در ما به وجود بیاورد.»
 

مسعود پیش‌بهار  |  ۱۳۴۱


اولین صفتی که با جست‌وجوی نام مسعود پیش‌بهار به چشم می‌خورد، جوان‌ترین فرمانده دفاع مقدس است. این را که کنار سایر شاخصه‌هایش بین رزمندگان جنوب که آراستگی ظاهری و تدین بود، می‌گذاریم بیشتر به حال این فرمانده 19ساله قرارگاه نصر و معاون حسن باقری غبطه می‌خوریم. هوش سرشار و قدرت بالای طرح‌ریزی‌های عملیاتی، او را در 19سالگی فرمانده جنگ تحمیلی کرد و در 20سالگی و بعد از 18ماه حضور در جبهه هم به شهادت رسید. کتاب زندگینامه‌اش به چاپ رسیده و با این همه از ناشناخته‌های زمان جنگ است، مثل وقتی که فرمانده بود.


علی چیت‌سازیان  |  ۱۳۴۱


«کسی می‌تواند از سیم خاردار‌های دشمن عبور کند که در سیم خاردار‌های نفس خود گیر نکرده باشد.» این جمله را شاید روی دیوارهای پایگاه‌های بسیج و مساجد و خیلی جاهای دیگر دیده و خوانده باشید، برای من هم که می‌نویسم، این جمله آشنا اما گوینده آن آنقدرها هم آشنا نیست. علی چیت‌سازیان از فرماندهان جوان جنگ و فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر انصارالحسین(ع) همدان بود. خاطرات زیادی همرزمانش از او دارند که اسیر کردن 140 عراقی در خاک عراق در 17سالگی یکی از آنهاست. علی چیت‌سازیان در ایام جنگ با نفوذ به خاک عراق به زیارت امام حسین(ع) رفت. عراقی‌ها او را عقرب زرد می‌نامیدند و صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود.


یونس زنگی‌آبادی  |  ۱۳۴۰


«هر عباسی یک حسین دارد و هر حسینی یک زینب و هر زینبی شمشیری است در نیام که باید برآید. من این شمشیر را در دست تو می‌گذارم، زیرا از خدا خواستم یک بار چون عباس شوم و یک بار چون حسین. به وقت عباس شدن بی‌دست شدم و یک بار چون حسین شدم بی‌سر. مرا از پا‌هایم شناختند. اینها را می‌دانی... خوانده‌ای...»؛ این بخشی از روایت ظهور زنگی‌آبادی بعد از شهادتش برای کسی است که قصد نگارش زندگینامه او را داشت. یونس زنگی‌آبادی هم از فرماندهان جوان جنگ بود که بعد از نشان دادن رشادت‌های خود در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، خیبر و بدر توسط قاسم سلیمانی، فرمانده تیپ امام حسین(ع) لشکر ۴۱ ثارالله کرمان شد.


محمود کاوه  |  ۱۳۴۰


«دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد.» این بخشی از وصیتنامه محمود کاوه، فرمانده 22ساله تیپ ویژه شهدا بود. رشادت‌های او در کردستان و در مقابله با ضدانقلاب بخش بزرگی از فعالیت‌هایش در زمان جنگ را تشکیل می‌داد. شهید حسن آبشناسان (شیر صحرا) -فرمانده لشکر ‌٢٣ نوهد- درباره این مربی رزمندگان و فرمانده جوان می‌گوید: «اگر در دنیا یک چریک پاکباخته و دلباخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود کاوه است و هر رزمنده‌ای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود، باید با تیپ ویژه شهدا پیش برود. عموما کم سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌کرد.»


محمدباقر قالیباف  |  ۱۳۴۰


نامزد ادوار مختلف انتخابات ریاست‌جمهوری، شهردار سابق تهران و فرمانده جوان هشت سال دفاع مقدس؛ این شاید مختصرترین و معرفی یک خطی محمدباقر قالیباف باشد.
او در 21 سالگی در سال 1361 به‌عنوان فرمانده تیپ امام رضا(ع) انتخاب شد و بعد از آن هم یعنی یک سال بعد در 22 سالگی فرمانده لشکر 5 نصر خراسان و پس از آن هم فرمانده لشکر 25 کربلا شد.
عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، فرماندهی قرارگاه خاتم‌الانبیا، فرماندهی نیروی هوایی سپاه، فرماندهی نیروی انتظامی و... هم بخشی از مسئولیت‌های او در روزهای پس از جنگ تحمیلی بوده است.


محسن وزوایی  |  ۱۳۳۹


جهت‌دهی و هدایت حرکات دانشجویی در دانشگاه صنعتی شریف و به دنبال آن تسخیر لانه جاسوسی را شاید بتوان اولین کنش‌های سیاسی و چریکی محسن وزوایی دانست. بعد از اینها او به سپاه پاسداران پیوست و در سال 59 و در 20سالگی فرمانده گردان مخابرات سپاه در تهران شد. او که در کارنامه خود فرماندهی گردان حبیب‌بن مظاهر و لشکر 27 محمد رسول‌الله را دارد، در ایام جنگ به‌عنوان فرمانده گردان نهم، از 10 گردان سپاه پاسداران به سرپل ذهاب منتقل شد. آزادسازی ارتفاعات بازی دراز یکی از مهم‌ترین عملیات‌های محسن بود که در آن به‌شدت مجروح شد. یکی از پزشکان خاطره‌ای را از او نقل می‌کند و می‌گوید از مقاومت محسن در برابر درد شگفت‌زده شده بود؛ محسن می‌گفت: «آقای دکتر، من هر چه بیشتر درد می‌کشم، بیشتر لذت می‌برم‌ و احساس می‌کنم از این طریق بیشتر به خدای خودم نزدیک می‌شوم.»


مهدی زین‌الدین  |  ۱۳۳۸


از فرط خستگی ناشی از پست دادن هنگام تحویل پست به سنگر برگشتم و دیدم بیرون چادر کسی خوابیده، حدس زدم نفر بعد باشد، با قنداق اسلحه به پهلویش زدم و بیدارش کردم و اسلحه را به او دادم و او هم خسته نباشیدی گفت و رفت سر پست. بعد از یک ساعت نفر اصلی و بعدی آمد و گفت چرا خوابیدی و پست را تحویل من ندادی، من تعجب کردم و بعد فهمیدم آن کسی که بیدارش کردم و پست داد، شهید مهدی زین‌الدین فرمانده لشکر بود؛ این خاطره یکی از همرزمان شهید در ارتباط با مهدی زین‌الدین بود. زین‌الدین بعد از انقلاب به اطلاعات سپاه پیوست، بعد از آن و در جریان جنگ، به جبهه‌ها رفت و پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و سپس مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه در سوسنگرد و دزفول شد و بعد هم به سمت فرماندهی تیپ علی ابن‌ابیطالب دست یافت. این فرمانده 25 ساله در سردشت به شهادت رسید.


سیدمحمدرضا دستواره  |  ۱۳۳۸


«نه، او تخلف کرده، از فرماندهانش سرپیچی داشته و محل خدمتش را ترک کرده. باید بره و تنبیه بشه تا دیگه از این کارا نکنه.» این واکنشی است که شهید دستواره خطاب به خانواده‌اش که از او می‌خواستند برای برادرش که از محل خدمتش که در ارتش بود و می‌خواست سپاه باشد تا به جنگ برود، فرار کرده است پارتی‌بازی کند! محمدرضا دستواره بعد از انقلاب اول در کمیته و بعد هم در سپاه مشغول کار شد. سپس داوطلبانه عازم غرب شد تا با ناآرامی‌ها مقابله کند. بعد از آزادسازی مریوان با دستور متوسلیان، مسئول تامین تدارکات مردم شهر شد. بعد هم راهی جبهه‌های جنوب و پس از عملیات «رمضان» و «مسلم‌بن‌عقیل» وی به «فرماندهی تیپ سوم ابوذر» منصوب شد. بعد از شهادت همت و انتخاب عباس کریمی، دستواره قائم‌مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول شد. او ۱۳ تیر ۱۳۶۵در سن 27سالگی در جریان عملیات کربلای یک «روز آزادسازی شهر مهران» شهید شد. دو برادر دیگر او نیز در سال 65 به شهادت رسیدند.


علیرضا موحد دانش  |  ۱۳۳۷


«شما خوب می‌دانید که شهید عزادار نمى‌خواهد»، رهرو می‌خواهد. این بخشی از وصیتنامه علیرضا موحد دانش، فرمانده جوان جنگ تحمیلی است.
علیرضا موحد دانش در 21 سالگی به سپاه پاسداران پیوست و مسئولیت حراست بیت امام را برعهده داشت. بعد از آن به منطقه بازی دراز رفت و به‌عنوان جانشین عملیات حاضر شد و یکی از دستانش را هم در این عملیات از دست داد.
در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «بیت‌المقدس» به‌عنوان فرمانده «گردان حبیب‌بن مظاهر» حضور داشت و سپس راهی لبنان شد. موحد دانش سپس در 25 سالگی و به‌عنوان فرمانده تیپ 10سیدالشهدا، در عملیات والفجر2 به شهادت رسید.


حسن تهرانی‌مقدم  |  ۱۳۳۸


«پدر موشکی ایران»؛ این جذاب‌ترین و معروف‌ترین صفتی است که در ارتباط با حسن تهرانی‌مقدم در ذهن داریم؛ فرماندهی که روی سنگ مزارش نوشته شده «اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.» فرماندهی که حالا و هر زمانی می‌توانیم ادعا کنیم، هرچه در صنعت دفاع موشکی داریم، مرهون خدمات و فکر اوست. حسن تهرانی‌مقدم، در سال‌های جبهه و جنگ هم حضور فعالی داشت، در سال 60 بعد از ارائه طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره‌اندازها) توسط حسن تهرانی‌مقدم، محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه پاسداران در نامه‌ای خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه نوشت: «برادر حسن مقدم به‌عنوان فرمانده پشتیبانی‌کننده آتش‌های خمپاره‌ای سپاه معرفی می‌شوند؛ لازم است با او همکاری کنید.» این‌طور بود که تهرانی‌مقدم 22 ساله به فرماندهی در یکی از مهم‌ترین حوزه‌های جنگی رسید. 21  اسفندماه 1363 اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد.


حسین خرازی  |  ۱۳۳۶


«با جدیت هرچه تمام‌تر جلوی فساد‌ها را بگیرید.» حسین خرازی، در بخشی از وصیتنامه‌اش به اشاعه فساد و فحشا در جامعه اشاره می‌کند و می‌خواهد با جدیت جلوی آنها گرفته شود. خرازی متولد 1336 در محله کو‌کلم اصفهان است، بعد از سربازی در قامت یک پاسدار به جبهه‌های غرب رفت و با ضدانقلاب به مبارزه پرداخت. بعد از آن به خواست خودش راهی جبهه‌های جنوب شد و در اولین خط‌دفاعی مقابل عراقی‌ها در منطقه دارخوین حدود نه ماه با کمترین امکانات مقاومت و نیروهای دلاوری تربیت کرد. در سال 1360 پس از آزادسازی بستان به تیپ امام حسین(ع) رسمیت داد که بعدها با رشادت‌ها و جانفشانی‌های نیروها، این تیپ به لشکر امام حسین(ع) ارتقا یافت. او در عملیات‌های مختلفی حضور داشت و در عملیات خیبر یکی از دستانش را از دست داد. فرمانده 29ساله لشکر امام حسین(ع) زیر آتش سنگین توپخانه دشمن وقتی خودش برای رفع کمبود مواد غذایی و امکانات نیروها دست به کار شده بود، در سال 65 به شهادت رسید.


احمد کاظمی  |  ۱۳۳۷


ما حاج‌احمد را با گریه‌ای که برای رفقای شهیدش می‌کرد به یاد داریم اما جوانی پرماجرای احمد کاظمی برای همه جذاب است. احمد 17ساله به لبنان می‌رود و در اردوگاه‌های آموزشی فلسطینی‌ها قبل از انقلاب وارد و در جنوب لبنان مستقر می‌شود، فلسطینی‌ها را نقد می‌کند که اگر مبتنی ‌بر مکتب دفاعی اسلام و آموزه‌های دینی حرکت نکنند، پیروز نخواهند شد. احمد کاظمی در ایام حضورش در جبهه‌ها و در جوانی، فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، فرماندهی لشکر 8 نجف و فرماندهی لشکر 14 امام حسین(ع) را برعهده داشت. بعد از جنگ نیز این فرمانده جوان ایام جنگ، فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و فرماندهی نیروی هوایی و نیروی زمینی سپاه را به عهده گرفت. او سه ماه بعد از قبول مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی سپاه، در سال 84 بر اثر سقوط هواپیما به شهادت رسید.


سیدحسین علم‌الهدی  |  ۱۳۳۷


«وقتی خبر شهادت سیدحسین علم‌الهدی را شنیدم، اولین چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن درصدر اسلام بود.» این توصیفی است که رهبر انقلاب از سیدحسین علم‌الهدی بعد از شهادتش دارد. فعالیت‌های پیش از انقلاب سیدحسین را که کنار بگذاریم، بعد از انقلاب اسلامی او در سال 1358، یعنی در 19سالگی، معاون آموزش سپاه خوزستان شد، بعد از آن هم عضو شورای فرماندهی سپاه خوزستان شد. بعد از آغاز جنگ علم‌الهدی فرماندهی سپاه هویزه را برعهده گرفت و درنهایت در 16 دی 1359، در هویزه به شهادت رسید و قرآن روی سینه‌اش وسیله شناسایی او شد؛ چراکه تانک با عبور از روی پیکر او شناسایی را سخت کرده بود.
 

حسین دهقان  |  ۱۳۳۵


حسین دهقان هم از آن فرماندهان جوانی است که ورای مسئولیت‌های بعد از انقلابش که شامل وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، معاونت رئیس‌جمهور، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، جانشینی وزارت دفاع و... می‌شود، در دوران دفاع مقدس هم حضور فعال داشته است و علی‌رغم سن پایین و جوانی در آن ایام، فرماندهی رده‌های مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در کارنامه دارد. فرماندهی نیروی هوایی سپاه که اولین یگان بهره‌بردار از موشک‌های زمین به زمین در مجموعه نیروهای مسلح بود، یکی از مسئولیت‌های خاصی بود که در ایام دفاع مقدس برعهده دهقان قرار داده شده بود.


محمد‌ابراهیم همت  |  ۱۳۳۴


فکر می‌کنم دوران راهنمایی بود که تصویرش را روی دیوار اتاق بسیج مدرسه‌مان دیدم. تصویر دلخراشی از شهادتش بود، سری که... بگذریم. سردار خیبر، محمدابراهیم همت، فرمانده جوان جنگ، در ابتدای آغاز هشت سال دفاع مقدس به دستور محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران موظف شد به همراه حاج‌احمد متوسلیان تیپ محمد رسول‌الله را تشکیل دهند. اولین مسئولیت جدی و فرماندهی او در جریان عملیات فتح‌المبین بود که بخشی از عملیات به عهده او گذاشته شد. در بیت‌المقدس نیز معاون تیپ محمدرسول‌الله بود و نقش بسزایی در آزادسازی خرمشهر داشت. بعد از بازگشت از لبنان، در کسوت فرماندهی تیپ محمدرسول‌الله، عملیات رمضان را هدایت کرد. فرماندهی قرارگاه ظفر و مسئولیت سپاه یازدهم قدر که شامل لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا بود، از دیگر مسئولیت‌های این فرمانده 27ساله بود. در عملیات خیبر سر از تنش جدا کردند و به شهادت رسید. محسن رضایی در مصاحبه‌ای درباره همت می‌گوید: «اولین باری که در جنگ به کسی عنوان «سیدالشهدا» دادند، در همین خیبر و برای حاج‌همت بود.»


علی شمخانی  |  ۱۳۳۴


از اولین پایه‌گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و فرمانده سپاه خوزستان در هشت سال دفاع مقدس بود. این خلاصه‌ای از فعالیت‌های شمخانی در هشت سال دفاع مقدس است. نامه‌ای از او که در روزهای اول جنگ خطاب به مسئولان نوشته شده است، هم فضای رسانه‌ای جالبی را ایجاد کرده است. او در این نامه خطاب به مسئولان کشور نوشته است: «به داد ما برسید؛ این چه سازمان رسمی شناخته‌شده‌ای است که اسلحه انفرادی ندارد، نیروهای شهادت‌طلب پاسدار را آموزش ندادید، مسامحه کردید، چوبش را از خدای عزوجل می‌خورید و خواهید خورد. چه باید بگویم که شاید شما را به تحرک وا بدارد. این را بگویم که از ۱۵۰ پاسدار خرمشهر تنها ۳۰ نفر باقی مانده، بگویم که ما می‌توانیم با 30 خمپاره، خونین‌شهر را برای سه ماه نگه داریم و امروز 30 تفنگ نداریم و حال آنکه سازمان‌های غیررسمی با امکانات فراوان بر ما آن می‌رانند که باید برانند.»


محمدعلی جعفری  |  ۱۳۳۶


فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی‌دیگر از فرماندهان جوان روزهای جنگ تحمیلی بود. محمدعلی جعفری، در مبارزات پیش از انقلاب فعالیت جدی داشت و حتی به زندان هم رفت. بعد از انقلاب اسلامی، جعفری در سال 60 به عضویت سپاه درآمد و عازم جبهه‌ها شد. او تا پایان جنگ به صورت پیوسته و به‌عنوان فرمانده قرارگاه‌های عملیات غرب و جنوب مشغول بود و معاونت عملیات سپاه سوسنگرد و فرماندهی‌ تیپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف بخشی از فعالیت‌های او در سال‌های جنگ تحمیلی است، البته نقطه برجسته کارنامه جنگی‌اش مشارکت در عملیات کربلای٤ و ٥ است که منجر به مجروح‌شدنش شد. بعد از جنگ محمدعلی جعفری، مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی سپاه، فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران و فرماندهی سپاه پاسداران را برعهده گرفت.


قاسم سلیمانی  |  ۱۳۳۵


قاسم سلیمانی یکی‌دیگر از فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بوده است. او متولد اسفند 1335 است و در ایام جنگ در عملیات‌های فتح فاو، کربلای ۴ و ۵ و همچنین تک‌شلمچه حضور داشته است. او در ابتدای انقلاب برای مبارزه با جدایی‌طلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت از غرب به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد. پس از آن و با آغاز جنگ تحمیلی به آموزش چندین گردان از سپاهیان کرمان پرداخت و به‌عنوان فرمانده لشکر 41 ثارالله کرمان به همراه نیروهایش عازم جبهه‌ها شد. این پایان فعالیت‌های سلیمانی نبود. سردار پس از جنگ به مبارزه با اشرار در کرمان پرداخت و از سال ۱۳۷۶ همزمان با اوج‌گیری طالبان در افغانستان به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.


حمید باکری  |  ۱۳۳۴


«امام باید فقط فکر کند. ما دست‌های امامیم و هر فکری کرد، ما باید عمل کنیم.»؛ این جمله‌ای است که همسر حمید باکری از او نقل می‌کند. حمید باکری سال 55 به خارج از کشور می‌رود تا درس بخواند، اما ابتدا به ترکیه و بعد به سوریه می‌رود تا دوره‌های چریکی را بگذراند، از آنجا به آلمان می‌رود و در دانشگاه نام‌نویسی می‌کند، اما به محض عزیمت امام به پاریس، او هم به فرانسه می‌رود. بعد از پیروزی انقلاب به ایران آمده و به عضویت سپاه پاسداران درمی‌آید. او در عملیات پاکسازی منطقه سرو و آزادسازی مهاباد، پیرانشهر و بانه و سنندج نقش مهم و اساسی داشت. با شروع جنگ عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط‌مقدم ایستگاه 7 آبادان را به عهده گرفته و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت. در عملیات بیت‌المقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود. در عملیات «مسلم بن‌عقیل» به‌عنوان مسئول خط تیپ عاشورا حضور داشت و بعد هم به‌عنوان فرمانده تیپ حضرت ابو‌الفضل‌(ع) منصوب شد.


محمد جهان‌آرا  |  ۱۳۳۳


قرار بر این باشد حماسه‌ای از جنگ به زبان شعر و موسیقی یادآوری شود، «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته» از اولین‌هایی است که به ذهن خطور می‌کند. محمد جهان‌آرا متولد 1333 بعد از پیروزی انقلاب تمام تلاش خود را برای ایجاد سپاه خرمشهر به کار بست. در آن شرایط حساس پس از انقلاب این جوان 25ساله به فرماندهی سپاه خرمشهر برگزیده شد. آغاز جنگ از جبهه جنوب و آغاز رشادت‌های مثال‌زدنی این فرمانده جوان باعث شد تا بعد از یک‌سال مقاومت این بار و در 27 سالگی به فرماندهی سپاه اهواز و سرپرستی ستاد منطقه هشت سپاه منصوب شود، آن هم در ایام آغاز جنگ تحمیلی که مدیریت مناطق جنگ‌زده کاری بسیار سخت بود. این فصل تازه‌ای از خدمات محمد به ملت بود، درنهایت و پس از رشادت‌های فراوان در سال شصت این فرمانده جوان، بر اثر سانحه هوایی در راه تهران به همراه سرلشکر فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرتیپ نامجو وزیر دفاع، سرتیپ فکوری جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش و شهید یوسف کلاهدوز قائم‌مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسید.


غلامعلی رشید  |  ۱۳۳۲


متولد 1332 در دزفول و فرمانده فعلی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. در توصیف اقدامات و فعالیت‌های این فرمانده جوان ایام جنگ باید این نکته را ذکر کرد که او در کنار محسن رضایی، سیدیحیی صفوی، علی شمخانی و حسن باقری از فرماندهان اصلی و تصمیم‌گیر به شمار می‌رفته است.
او پیش از جنگ جانشین و مسئول اطلاعات عملیات سپاه دزفول بود و در 27، 28 سالگی در عملیات‌های طریق‌القدس و بیت‌المقدس مسئولیت فرماندهی را برعهده داشت. معاون اطلاعات و عملیات ستادکل نیروهای مسلح، جانشین رئیس ستادکل، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) مسئولیت‌های غلامعلی رشید پس از جنگ است.


احمد متوسلیان  |  ۱۳۳۲


«ایستاده در غبار» را که چند‌باری از ابتدا تا انتها با دقت ببینیم و صدای خود حاج‌احمد را بشنویم، بخش بزرگی از وصف این فرمانده جوان سال‌های جنگ را می‌فهمیم. احمد متوسلیان بعد از انقلاب ابتدا به تاسیس کمیته انقلاب اسلامی محل خود همت گمارد و پس از آن هم بعد از شکل‌گیری سپاه پاسداران و پیوستن به آن به سازماندهی نیروها در سپاه پرداخت. پس از شورش‌های غرب کشور داوطلبانه عازم این مناطق شد و بعد از آزاد‌سازی سنندج و جاده پاوه-کرمانشاه، فرماندهی سپاه پاوه به این جوان 26ساله سپرده شد. بعد از این و با آزادسازی مریوان، مسئولیت سپاه مریوان را برعهده گرفت. به همراه بروجردی در جبهه‌های جنوب حاضر شد و عملیات الی بیت‌المقدس با فرماندهی احمد متوسلیان از منطقه دارخوین به سمت جاده اهواز–خرمشهر آغاز شد. در سال 61 این فرمانده جوان به همراه هیاتی سیاسی و نظامی راهی لبنان شد و در جریان همین سفر توسط نیروهای اسرائیلی ربوده ‌شد.


سید‌یحیی رحیم‌صفوی  |  ۱۳۳۱


در سال‌های انقلاب به همراه علی صیاد‌شیرازی نیروهای انقلابی اصفهانی را سازماندهی می‌کردند. دوران دانشجویی خود را در رشته زمین‌شناسی دانشگاه تبریز سپری کرد. در همین ایام به همراه مهدی باکری تشکل‌های دانشجویی را سازماندهی کردند و در تجمعات تبریز هم حاضر بود. در همین روزها و تجمعات از ناحیه پا مورد‌اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. در ایام پیش از جنگ او مسئول عملیات سپاه اصفهان بود و با آغاز جنگ تحمیلی نیز جزء فرماندهان جنگ بود، عملیات فتح‌المبین از عملیات‌هایی است که او در 30 سالگی به‌عنوان فرمانده در آن حضور داشت. رحیم‌صفوی بین سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۵ فرمانده نیروی زمینی سپاه بوده‌ است. او سپس بین سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۶ قائم‌مقام فرمانده کل سپاه بود، تا آنکه در ۱۳۷۶ به فرماندهی کل سپاه پاسداران رسید.

این اسامی و اطلاعات بخشی از فرماندهان جوان دوران هشت‌سال دفاع   مقدس است که با همت و جسارت جوانی و اعتمادی که از سوی مسئولان ارشد مملکت همچون امام و مقام معظم رهبری به آنها شد، توانستند گام‌های بزرگی در جهت حفظ خاک میهن عزیزمان بردارند و اقدامات و نوآوری‌های شگرفی در دورانی که اوج محرومیت و نبود امکانات و تحریم‌های بین‌المللی بود، ایجاد کنند. این معرفی و نگاه به سیره و سبک زندگی و مدیریت این بزرگان می‌تواند امروز و سال‌ها بعد از جنگ تحمیلی، ما را در جنگ اقتصادی و رسانه‌ای و... یاری دهد و کلید‌رمز آن هم اعتماد به جوانان و سپردن پست‌های کلیدی و مدیریت به جوانان و روحیه جوانی آنهاست.


منبع: فرهیختگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۵:۵۵
احمد جانقربانی

 

 


فرمانده سپاه قمربنی‌هاشم(ع) گفت: شهید صیاد شیرازی عامل وحدت ارتش و سپاه در دوران دفاع مقدس بود.

صیاد شیرازی

سردار رضا محمدسلیمانی افزود: امیر سپهبد علی صیاد شیرازی یکی از امرای بسیجی و نمونه و در واقع مالک اشتر دوران جنگ بود. ویژگی‌های منحصر به فرد ایشان در زندگی فردی و اجتماعی به عنوان یک الگو در ابعاد عملی و نظری مطرح شده است.

وی یادآور شد: شهید صیاد شیرازی با قلب خود فرماندهی می‌کرد و با اخلاق، گفتار و حرکات خود نقش قابل توجهی در سیر تکاملی رفتار جوانان عاشق ولایت و انقلاب در عرصه دفاع مقدس داشت.

سردار محمدسلیمانی ادامه داد: شهید صیاد شیرازی نمونه بارز یک انسان مخلص و فداکار بود و رفتار و گفتارش در همه صحنه‌ها به عنوان یک مدیر ممتاز سرمشق همگان بود. در زمینه ارتباط با زیرمجموعه نیز بسیار دقیق و مشفقانه عمل می‌کرد به طوری که هر کسی در اولین برخورد با ایشان، شیفته اخلاق، منش و گفتارش می‌شد.

وی اظهار کرد: شهید صیاد کسی بود که در دوران فرماندهی خود در دوران دفاع مقدس حتی با صحبت کردن خود پشت بی‌سیم به رزمندگان روحیه می‌داد.

 

سردار محمدسلیمانی اظهار کرد: یکی از رموز موفقیت سپاه در برنامه‌ها و عملیات‌های موفق خود، همکاری و هماهنگی تنگاتنگ با ارتش بود و شهید صیاد شیرازی در این بین نقش مۆثری داشت.

وی افزود: شهید صیاد شیرازی بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. این شهید در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهه‌های کردستان، جنوب و غرب فرماندهی داشت و شهادت آرزوی دیرینه‌اش بود اما دشمنان به این دلیل که شهید صیاد شیرازی الگو و اسوه همه رزمندگان و یاور ولایت بود و نمره ممتازی در فداکاری در دوران دفاع مقدس داشت، او به شهادت رساندند. دشمنان می‌خواستند با ترور شهید صیاد شیرازی، به اهداف خود برسند اما خون این شهید موجب شد مردم با سیر عملی و نظری ایشان بیشتر آشنا شوند.

شهید صیاد شیرازی الگو و اسوه همه رزمندگان و یاور ولایت بود و نمره ممتازی در فداکاری در دوران دفاع مقدس داشت.

 

وی با بیان اینکه به دلیل فداکاری شهید صیاد شیرازی در «عملیات مرصاد»، این عملیات را بام شهید صیاد شیرازی می شناسند خاطرنشان کرد: در محور عملیات های جنوب، هم ارتش و هم سپاه نقش داشتند و بیشترین نقش هماهنگی و همکاری بین ارتش و سپاه را شهید صیاد برعهده داشت. شهید صیاد شیرازی در این عملیات و همگام با فرماندهان سپاه مانند دو بازوی قدرتمند عمل می‌کرد.

به گفته وی،مدیریت و روحیه بسیجی این شهید باعث شده بود تا همه رزمندگان جدای از ارتشی یا سپاهی بودن به ایشان عشق بورزند و ایشان را متعلق به ارتش، سپاه و بسیج بدانند.

سردار محمدسلیمانی اظهار کرد: بارها پیش آمده بود که می‌گفت: «زمانی که بوی شما پاسداران به من می‌خورد، بهشتی می شوم». خود را متعلق به همه نیروهای مسلح و وفادار به انقلاب می‌دانست.

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۴۱
احمد جانقربانی


مجاهدت و مقاومت دلاورمردان ارتش جمهوری اسلامی در برابر تعدی آشکار دشمن بعثی به ایران‌زمین، ساعاتی بعد از نخستین حمله هوایی دشمن آغاز شد.

نگاهی به رشادت های دلاورمردان ارتش در هشت سال دفاع مقدس

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، مجاهدت و مقاومت دلاورمردان ارتش جمهوری اسلامی در برابر تعدی آشکار دشمن بعثی به ایران زمین، ساعاتی بعد از نخستین حمله هوایی دشمن آغاز شد. روز 31 شهریورماه سال 1359، نیروی هوایی عراق، با حمله به فرودگاه‌ها و مراکز نظامی و غیرنظامی ایران، جنگ تحمیلی را رسماً آغاز کرد. رژیم بعث مدعی بود که در این حمله بیشتر پایگاه‌ها و باندهای پرواز ایران را از بین برده و ارتش ایران عملاً فاقد نیروی هوایی شده است. اما کمتر از 20 ساعت بعد، 140 فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آسمان بغداد ظاهر شد و مراکز حساس نظامی دشمن را به چنان جهنمی مبدل کرد که صدام، در یک هذیان‌گویی آشکار، مدعی پرواز هواپیماهای جنگنده از سوریه شد. حمله برق‌آسای سلحشوران نیروی هوایی ایران و عبور آنها از دیوارهای ضدهوایی مجهز به موشک‌های «سام»، نشان داد که با وجود برخی مشکلات و نوپا بودن نهال انقلاب اسلامی، ارتش مکتبی برخاسته از متن مردم، می‌تواند در کمترین مدت، پاسخی دندان شکن به دشمن متجاوز بدهد. حدود سه ماه بعد، در 7 آذرماه سال 1359، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در حمله‌ای جانانه، نیروی دریای متجاوزان بعثی را نابود کرد و باعث ناامیدی کامل دشمن از عملیات دریایی، تا پایان جنگ تحمیلی شد. از آن پس، نیروهای جان برکف ارتش جمهوری اسلامی ایران، در کنار سلحشوران سپاه و بسیج، طی عملیات‌ متعدد، ضرباتی سخت و خردکننده بر دشمن وارد کردند. بدون تردید، نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پرالتهاب جنگ تحمیلی و روزهای پایداری و مقاومت، مثال زدنی و انکارناپذیر است.

حضور در عملیات متعدد سرنوشت‌ساز

با وجود شرایط خاص روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و انسجام نداشتن نیروهای نظامی کشور، سربازان جان بر کف ارتش جمهوری اسلامی ایران توانستند، در عملیات‌ مختلف زمینی نیز ضربات سنگینی به متجاوزان وارد کنند. پایداری یگان‌هایی از لشکر 21 حمزه و گردان تانک لشکر 77 ثامن‌الائمه(ع) در برابر دو لشکر تا بن دندان مسلح دشمن بعثی، در منطقه «پل نادری»، مانع از اشغال این منطقه توسط دشمن شد. در همان روزها، واحدهایی از نیروهای ارتش توانستند سربازان متجاوز را از قصر شیرین عقب برانند و این شهر را از دشمن پس بگیرند. با این حال تا مهرماه سال 1360، هنوز بخش‌هایی از خاک ایران در اشغال دشمن بود. روز پنجم مهرماه سال  1360، نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران، در کنار رزمندگان سپاه پاسداران و بسیج، حماسه‌ای جاودانه را رقم زدند و با شکست حصر آبادان، ضربه‌ای محکم به مواضع دشمن وارد آوردند. حملات سربازان ایران، چنان سخت و غافلگیرانه بود که 3 لشکر زرهی دشمن، شامل 8 تیپ مکانیزه، به طور کامل منهدم و 160 دستگاه تانک و نفربر، 150 دستگاه خودرو، 30 دستگاه بولدوزر و مقادیر زیادی سلاح سبک و سنگین، به غنیمت گرفته شد. در عملیات پیروزمندانه سربازان دلیر ایران، دشمن متجاوز با دادن 2 هزار کشته و زخمی و 1800 اسیر، ناچار به عقب نشینی شد. به این ترتیب، 150 کیلومتر مربع از خاک کشورمان، از لوث وجود دشمن پاک شد.

این نخستین عملیاتی بود که در آن، جان برکفان ارتش جمهوری اسلامی ایران با رزمندگان سپاه و بسیج، در هماهنگی کامل بودند. برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، نقش مهمی در این موفقیت داشت. دو ماه بعد، در آذرماه سال 1360، این وحدت و همبستگی، ثمری دیگر داد و در عملیات طریق‌القدس، شهر قهرمان‌پرور بستان پس از 427 روز اشغال، آزاد شد. روزهای نخست فروردین ماه سال 1361، مقدمات عملیات بزرگ بیت‌المقدس برای آزادسازی خرمشهر از دست متجاوزان عراقی، فراهم شد و عملیات ظفرمندانه فتح‌المبین، با همکاری نیروهای ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران در سه مرحله به اجرا درآمد. طی این عملیات، جاده دهلران، دشت‌عباس، عین خوش و مناطق دشت چنانه و زمین‌های سرخه، آزاد و شهرها و مناطق دزفول، شوش، اندیمشک، پایگاه چهارم شکاری، جاده سراسری اندیمشک – اهواز و صدها روستای این منطقه از زیر آتش دشمن خارج شد. حاصل تجارب ارزشمند این عملیات، تشکیل قرارگاه عملیاتی مشترک سپاه و ارتش(قرارگاه کربلا) بود که نقشی محوری در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر ایفا کرد؛ عملیاتی که با رمز «یا علی بن ابیطالب(ع)» آغاز شد. طی این عملیات بزرگ و غرورانگیز، شهرهای خرمشهر و هویزه آزاد شدند و دشمن با دادن 16 هزار و 500 کشته و 19 هزار اسیر، از سرزمین ایران بیرون رانده شد. پس از آن، دلاورمردان ارتش و سپاه پاسداران، با تعقیب دشمن و تداوم عملیات نظامی، دست به طراحی عملیات رمضان زدند؛ عملیاتی که این بار در داخل خاک دشمن و در پاسخ به تهاجم ناجوانمردانه به مرزهای ایران، اجرا شد. ارتش جمهوری اسلامی ایران در این عملیات نیز حضوری مقتدرانه و فعال داشت. عملیات‌ «ثارا...» در منطقه عملیاتی قصرشیرین، «حسین‌بن‌علی(ع)» در منطقه عملیاتی میمک، «محرم» در منطقه عملیاتی موسیان و ده‌ها عملیات مشترک درون مرزی و برون مرزی، با همکاری ارتش و سپاه با موفقیت اجرا شد.

عملیات زنجیره‌ای ظفر

«والفجر 8» یکی از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین عملیات‌ رزمندگان سلحشور ایرانی، طی جنگ تحمیلی 8 ساله محسوب می‌شود. برای اجرای این عملیات مهم، ارتش جمهوری اسلامی ایران، مانند سپاه پاسداران، دست به طراحی سلسله‌ عملیات‌ «ظفر» زد. عملیات «ظفر یک» در منطقه مجنون، «ظفر 2» در منطقه پنجوین، «ظفر 3» در منطقه شمال غرب و «ظفر 4» در منطقه فکه، توسط نیروهای جان برکف ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و اجرا شد. پس از انجام این چند عملیات، ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران عملیات ایذایی «ام الرصاص» را به صورت مشترک و برای فریب دشمن انجام دادند. سرانجام، با اجرای عملیات «والفجر 8» در ساعت 22 روز 20 بهمن‌ماه سال 1364، رزمندگان شجاع ایران با عبور از رود خروشان اروند، شهر راهبردی فاو را تسخیر کردند و ضربه ای کاری به نیروهای دشمن وارد آوردند.

یادی از شیر صحرا

طی دوران هشت سال دفاع مقدس، دلاورمردان ارتش جمهوری اسلامی ایران، شهدای گرانقدری را در راه پاسداری از میهن اسلامی تقدیم کردند؛ بزرگانی که زندگی و مجاهدت‌های هر کدام از آنها، الگویی ناب و نیکو برای جوانان امروز است. سرلشکر شهید حسن آبشناسان یکی از این قهرمانان نام‌آور بود؛ فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا، فرمانده لشکر 23 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران، استاد آموزشی جنگ‌های چریکی و نامنظم و طراح و مجری عملیات «قادر». شهید آبشناسان فرمانده‌ای بود که نامش لرزه بر اندام متجاوزان بعثی می‌انداخت. او افسری با ایمان، منضبط، ورزیده، باهوش و شجاع بود. شهید آبشناسان که استاد دوره‌های تکاوری و رنجر محسوب می‌شد، در اوایل جنگ مسئولیت آموزش نیروهای جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برعهده داشت. حضور او در کنار رزمندگان و سخنان سرشار از هیجان و انرژی‌اش، سختی‌های نبرد را برای سربازان آسان می‌کرد. شهید آبشناسان در میان اهالی منطقه دشت عباس، به «شیر صحرا» معروف بود. رشادت‌ها و دلاورمردی‌های او، صفحاتی زرین در تاریخ ارتش جمهوری اسلامی ایران بر جای نهاد. بی‌تردید، شهید آبشناسان یکی از مهم ترین و محکم‌ترین حلقه‌های اتصال میان ارتش و سپاه پاسداران بود. او به نیروهای مردمی اعتقاد فراوانی داشت. ماجرای رویارویی او با ژنرال عبدالحمید، فرمانده مورد علاقه صدام، در دشت عباس، یکی از غرورانگیزترین وقایع دوران جنگ تحمیلی است. شهید آبشناسان در نبردی نابرابر، دو لشکر گارد ریاست جمهوری عراق را که دوره‌های کماندویی ویژه دیده بودند، به دام انداخت و پس از وارد آوردن تلفات سنگین به آنها، تعداد زیادی از متجاوزان و از جمله، ژنرال عبدالحمید را به اسارت درآورد. شهید آبشناسان، امیر سرافراز ارتش اسلام، سرانجام در منطقه «سرسول کلاشین» عراق، در اثر اصابت ترکش موشک‌های دشمن، به شهادت رسید.

به یاد صیاد دل‌ها

برای کسانی که با رویدادهای جنگ تحمیلی و رشادت‌های فرزندان این مرز و بوم در آن روزهای پرالتهاب آشنایی دارند، بدون ‌تردید نام شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، نامی آشنا و پرجاذبه است؛ دارنده نشان درجه یک فتح، دوست و همراه شهید چمران در منطقه عملیاتی غرب، مؤسس قرارگاه حمزه سیدالشهدا، فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، نماینده رهبری در شورای عالی دفاع، طراح عملیات پیروزمندانه مرصاد و جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح. شهید صیاد شیرازی برای آنان که او را می‌شناختند، اسوه رشادت و ایمان بود. شهید صیاد شیرازی از جمله افسرانی بود که در دوران پر فراز و فرود انقلاب اسلامی، در کنار مردم ایستاد. او مدافع انقلاب و دوستدار راستین امام(ره) بود. شهید صیاد شیرازی در طراحی عملیات سرنوشت‌ساز جنگ تحمیلی، مانند طریق القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، مطلع‌الفجر، محرم، والفجر یک تا 9، خیبر، بدر و قادر، حضوری تأثیرگذار داشت. این سردار رشید ارتش اسلام، سرانجام در بامداد روز 21 فروردین‌ماه سال 1378، به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.

منبع:خراسان

انتهای پیام/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۳۵
احمد جانقربانی


پیروی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی نه یک حادثه‌ی منطقهای که یک حادثه‌ی تاریخی است.

اساساً هر انقلابی، در جغرافیای انسانی، مثل زلزله و آتشفشان در جغرافیای طبیعی است. زلزله و آتشفشان ازلحاظ اصل بروز، ناشی از تکاثُف انرژیهای مختلف طبیعی است. انقلاب هم در جغرافیای انسانی، ناشی از انباشته شدن انرژیهای انسانی و انفجار این انرژیها است. ازلحاظ تأثیر هم همینجور است، هر زلزلهای در هرجای دنیا اتفاق بیفتد و هر آتشفشانی در هر جای دنیا که مشتعل میشود، علاوه بر تأثیرات منطقهای و محدودی که دارد، در کل مسائل طبیعیِ جهان اثری دارد، یا ضعیف یا قوی.

همه‌ی انقلابها این تأثیر را در کل مسائل جهانی دارند، یا کم است یا زیاد. همه‌ی انقلابها در مناسبات بشری و در ارتباط میان ملتها، در موضعگیری سیاستها و در جغرافیای سیاسی عالم یک تأثیری میگذارند. با این تعبیر باید گفت که هر انقلابی جهانی است. همان انقلابی هم که بهوسیله‌ی یک عده جوان، در یک گوشهای از دنیا، در یک کشور کوچکِ دو، مثلاً سه میلیونی بروز میکند، یک حادثه‌ی جهانی است. هیچ انقلابی را نمیشود محدود به مسائل منطقهای کرد، لااقل بروز، حدوث و ایجادش اینجور است.

البته تأثیرات انقلابها بر حوادث جهانی یکسان نیست.

هرچه آثار و تأثیراتی که یک انقلاب بر حوادث جهانی میگذارد، سریعتر باشد، فراگیرتر باشد، ماندگارتر باشد، آن انقلاب بزرگتر است.

گاهی این تأثیرات بهنحوی است که انقلاب را بهشکل یک واقعه‌ی تاریخی در میآورد. واقعه‌ی تاریخی یعنی آن واقعهای که در تاریخِ بعد از خودش هم، دارای علائم و تأثیراتی است. فقط در زمان خود تأثیر نمیگذارد، بلکه یک دوره‌ی بعد از خودش را هم میسازد که همه‌ی انقلابها اینجور نیستند.

اگر انقلابی این سه خصوصیت داشته باشد؛ اول، یک جهانبینی و تلقّی از عالم ارائه بدهد؛ دوم، پایگاه مهمی که در وضع زندگی عالم تعیینکننده است از استکبار بگیرد؛ و سوم، حوزه‌ی تأثیر آن وسیع باشد؛ این انقلاب از سطح منطقهای و جهانی هم بالاتر است، این یک انقلاب ماندگار و تاریخی است. این انقلاب یک انقلاب برجسته است. انقلاب اسلامی ایران اینگونه بود.

در دهه‌ی شصت و هفتاد، حوادث و وقایع انقلابیِ زیادی اتفاق افتاده، از اقصای آسیا تا آفریقا و تا آمریکای لاتین؛ وقایعی که هرکدامی، یک تأثیر بر جغرافیای سیاسی جهان داشت. اما میخواهم این را بگویم که انقلاب اسلامی در میان همه‌ی این انقلابها از جهت ارائه‌ی یک تلقّی جدید از جهان و یک جهانبینی جدید به انسانها، استثنایی بود. بقیه‌ی انقلابهایی که در این دو دهه اتفاق افتادند، درحقیقت ادامه‌ی انقلاب شوروی هستند. همان تلقّی، همان فکر و همان راه حل در مسائل جهانی را ارائه میکنند، چیز جدیدی نمیگویند.

لذا شما میبینید که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در کشورهای جهان سوم، حتی در کشورهای اسلامی، هرگاه یک عده روشنفکر میخواهند یک حرکتی را انجام بدهند و اعتراضی کنند، ایدئولوژیشان مشخص است؛ حرکت، حرکت چپ است؛ نظامات، همان نظاماتی است که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در کشور روسیه دیده شده است.

 

* حادثه‌ی تاریخی انقلاب

حادثه‌ی تاریخی انقلاب

* خصوصیات انقلاب ماندگار و تاریخی

۱. ارائه جهانبینی و تلقّی از عالم

انقلاب اسلامی در طول این دو دهه که صد در صد بر مبانی خودش استوار شد اولین انقلابی است که هیچ مبانی انقلابهای گذشته را ـ انقلاب اکتبر ـ با خودش همراه نکرد.

یعنی جنبه‌ی التقاط از تفکر مارکسیستی نداشت. یک تلقّی جدید را در دنیا ارائه کرد. آن تلقّی جدید عبارت بود از توحید، تکریم انسان، عَبَث نبودن آدمی، عبث نبودن خلقت انسان «اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناکُم عَبَثًا وَ اَنَّکُم اِلَینا لا تُرجَعونَ»، مسئله‌ی صیرورت و رجوع انسان به خدا «اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعونَ»، عدالت اجتماعی برطبقِ نسخه‌ی اسلامی، نه برطبقِ نسخه‌ی مارکسیستی، معنویت انسان و اینکه انسان دارای بعد معنوی است، و باید این بعد معنوی در برنامهریزیهای بشر دیده بشود، ملاحظه بشود و پرورش داده بشود و به چشم اعتبار نگاه بشود. میبینید اینها هیچکدام در انقلابهای قبلی وجود نداشته.

معنویت

البته من در دنیای اسلام، انقلابهایی که با نام اسلام بهوجود آمده را میشناسم، به آنها ارج هم میگذاریم. لکن آن انقلابها را مشاهده میکنیم که همچنان اسلامی نماندند. اگرچه ریشهها و زمینههای اوّلیشان اسلامی بود، اما آنوقتیکه منفجر میشد، درحقیقت قرآن نبود که بالا میرفت و روی پرچم قرار میگرفت، تفکرات دیگری بود، نظرات دیگری بود که این چیزِ روشن و واضحی است و نیاز به اثبات و استدلال هم ندارد. خود آن کسانی هم که آن انقلابها را راه انداختند و اداره کردند، غیر از این ادعایی ندارند، آنها هم همین را میگویند.

تنها انقلاب اسلامی بود که براساس ارزشهای اسلامی، پایههای اسلامی، تفکرات اسلامی، سرفصلهای جدید در زندگی انسان بهوجود آورد، بنا شد، منفجر شد و نظام حکومتی تشکیل داد.

و از اینکه اصولش با اصول دنیا یکسان نیست خجالت هم نکشید و از اینکه دنیا بسیاری از مسائل او را قبول ندارد احساس حقارت نکرد، بسیاری از اصول قابل قبول انقلابیون رایج دنیا را قبول ندارد؛ بلکه احساس افتخار کرد. گفت این اسلام است، این قرآن است، این کلام خداست، این رسالت من است. این خصوصیت انقلاب اسلامی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۴۸
احمد جانقربانی