۴ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است




وقتی که شهید همت به عنوان فرمانده سپاه پاوه منسوب شدند. ما تصور می‌کردیم یک آدم فرهنگی مثل او نمی‌تواند فرمانده مناسبی در امور جنگی باشد. اما خیلی نگذشت که متوجه شدیم ایشان استعداد بی نظیری در امور جنگی دارند.

فرمانده فرهنگی

31 شهریور 1359 برای بسیاری از سبزجامگان سپاه و رزم پوشان ارتش و بسیج روز از فراموش نشدی است. سردار شهید همت که در قلب حادثه یعنی کردستان مظلوم بود. از همان ابتدایی جنگ به استقبال خطر رفت تا جان ملتش را آسایشی همراه با عزت ببخشد. (نوسود) هنوز هم که هنوز است، رشادت‌ها و دلاوری‌های او را در کنار حاج احمد متوسلیان و شهید کاظمی به یاد می‌آورد و آزادیش را مرهون این دلاوری‌ها می‌داند.

عزیمت به کردستان و پذیرفتن مسئولیت روابط عمومی سپاه پاوه در آن شرایط نابسامان کردستان تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های شهید همت در دوران هشت سال دفاع مقدس است. آشنایی با شهید «ناصر کاظمی» و انجام فعالیت‌هایی فرهنگی آموزشی عامیانه برای مقابله با شورش‌های کردستان و تلاش برای ایجاد وحدت و همبستگی ملی از جمله فعالیت مهم سردار همت در آغاز جنگ تحمیلی بود.

نتیجه فعالیت‌های شهید همت در کردستان این بود که تیپ محمد رسول الله که در دو کوهه اندیمشک مستقر شده بود. خیلی زود توانست به نیروهای مردمی مهارت‌های جنگی را آموزش دهد. تا با آمادگی کامل پیش از شروع عملیات فتح‌المبین به چند تیپ دیگر بپیوندد و اولین لشکر سپاه را تشکیل بدهد.

سردار و سرتیپ پاسدار فتح الله جعفری در این باره می‌گوید: «سردار و سر لشکر شهید حاج محمد ابراهیم همت یکی از فرماندهان بسیار ارزشمند دفاع مقدس بود. هرچند عمر این شهید بزرگوار خیلی کوتاه بود و در سال 62 به شهادت رسیدند. اما عملیات خیبر در همین عمر کوتاهش منشأ خیر و برکت بودند که هنوز آثار آن در بین ما باقی مانده است.»

شهید همت نه تنها با مردم بلکه با نیروهای زیر دستش هم خیلی با محبت صحبت می‌کرد. اما قاطع و محکم بودند

سردار و سرتیپ پاسدار «اسماعیل احمدی مقدم» از اولین باری می‌گوید که با شهید همت ملاقات کرده است: «آن روزها شهید همت در پاوه فعالیت می‌کردند و من هم در جوان رود بودم. اما هنوز با این شهید بزرگوار ملاقات نکرده بودم. اولین باری که با شهید همت دیدار کردم را خوب به یاد دارم. در پاوه بود که شهید همت از فعالیت‌های خود در رابطه با سازماندهی مردم صحبت کردند و من از نزدیک شاهد ارتباطات شهید همت بودم. وی بسیار روابط صمیمی با مردم داشتند. کارهای فرهنگی بسیار عمیقی انجام می‌دادند. اما بعدها وقتی که به عنوان فرمانده سپاه پاوه منسوب شدند. ما تصور می‌کردیم یک آدم فرهنگی مثل شهید همت نمی‌تواند فرمانده مناسبی در امور جنگی باشد. اما خیلی نگذشت که متوجه شدیم ایشان استعداد بی نظیری در امور جنگی دارند. در مورد شهید همت باید بگویم که وی بسیار فهیم، با تقوا بودند و همچنین شناخت کافی از مردم و روحیات آن‌ها داشتند.»

فرمانده فرهنگی

سردار و سرتیپ پاسدار عبدالله محمود زاده نیز با اشاره به رشادت‌ها و شهادت طلبی شهید همت در جبهه غرب می‌گوید: «شهید همت در عملیات محمد رسول الله در منطقه غرب فرماندهی سپاه پاوه نیز حضور داشتند. سردار بزرگوار شهید همت در این عملیات در کنار فرماندهان بزرگی چون شهید باقری، حاج احمد متوسلیان با بی باکی و رشادت بسیار شهرت یافت و درخشید.»

سردار و سرتیپ پاسدار مصطفی یزدی نیز در جبهه غرب در کنار شهید همت بوده وی در این باره می‌گوید: «خوب به یاد دارم که در دل آن سرما و در برف و بوران جبهه‌های غرب، شهید همت با چه سختی کار اداره جنگ را عهده دار بودند. با اندام لاغری که به خاطر فشار عملیات‌ها برایش باقی مانده بود. با جدیت کارها را دنبال می‌کرد. در مجموع عملیات‌های که ما در شمال غرب اجرایی کردیم. مثل عملیات والفجر شهید همت با جدیت ارتفاعات کانی مانگام» را دنبال می‌کرد. وی عملیات را در مراحل مختلف هدایت می‌کرد. آن روزها شهید همت چقدر برای حل مشکلات منطقه تحمل می‌کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۰:۲۴
احمد جانقربانی


پسندیدم

«حاج محمد پورهنگ» 31 شهریور پس از بازگشت از سوریه در بیمارستان بقیه الله (عج)، شهید و 8 مهرماه به خاک سپرده شده است. دیدار ما با خانواده حاج محمد، فرصتی است که هر یک از آن ها خاطراتی را که این روزها بارها و بارها در تنهایی شان مرور کرده اند، تعریف کنند.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
حاج محمد پورهنگ

هر بار که ریحانه و فاطمه کوچک به طرف قاب ژس «باباجی» می روند و باذوق و شوقی کودکانه روی او را می بوسند، سکوت سنگین اتاق شکسته می شود: «ریحانه بیا، آفرین، باباجی را بوسیدی؟... بیا بغلم... فاطمه جان بیا بغل... بیا...»

 ولی نازدانه های باباجی از صورت خندان او دل نمی کنند و باز سراغ قاب ژس می روند: «پس چرا باباجی دست های بزرگش را باز نمی کند تا ما را توی هوا بقاپد و روی زانویش بنشاند؟ چرا...؟» گریه های پرصدای ریحانه و فاطمه، تنها صدایی است که گاه و بیگاه لابه لای سکوت جمع می پیچد، همه هستند، زینب خانم، حاج محمود، حاج عزیزالله، عمه و دایی، مادر زینب خانم، زن عموی دوقلوها، اما همه غرق فکر و خیال اند.
هنوز هیچ کسی باور نکرده برای مجلس ختم حاج محمد دورهم جمع شده اند. چقدر سخت است از آن ها درباره حاج محمد بپرسیم. هیچ کدام گریه نمی کنند. ولی این بغض و صبوری از هزار خروار اشک بیشتر سوز دارد.


دل تنگی دخترانه

همه در منزل حاج عزیزالله جمع شده اند. این روزها منزل بابابزرگ تنها جایی است که دوقلوها را کمی آرام می کند. ریحانه و فاطمه کوچک هنوز زبان باز نکرده اند ولی انگار از روزهایی که باباجی به سوریه می رفت و آن ها کنار مادر و بابابزرگ به انتظارش می نشستند، بی قرارتر شده اند. چند ماه آخر که باباجی، آن ها و زینب خانم را با خود به سوریه برد، به بوی آغوش بابا حسابی عادت کردند. هر بار که دوقلوها بهانه گیری می کنند، بابابزرگ و عمو و دایی می خواهند با نازکشی و قربان صدقه رفتن آرامشان کنند، اما انگار کوچولوهای شیرین و بازیگوش بو برده اند که این جدایی با همیشه فرق می کند و تنها وقتی گریه آن ها قطع می شود که دست های کوچکشان را به ضرب و با شادی روی قاب ژس صورت خندان باباجی می کشند. برای حاج محمود باعث تعجب بود که در مجلس ختم برادرش کسانی خدمت می کردند که تا چند سال پیش از خلاف کاران مشهور شهر بودند. حاج محمود که با صبوری مردانه، داغ برادر کوچکش را تحمل می کند می گوید: «راستش من در مجلس ختم اول اعتراض کردم، ولی چیزهایی از توبه و تغییر روش این افراد شنیدم که پشیمان شدم.»

رفاقت های برادرانه

اما حاج عزیزالله این افراد را در کنار دامادش بسیار دیده است. او حاجی را از سال هایی می شناسد که هنوز زینب خانم را از او خواستگاری نکرده بود: «حاج محمد دوست صمیمی پسرهایم بود. همان زمان هم باآنکه خودش یک روحانی مورداحترام بود، با افراد نااهل دوستی می کرد. گاهی به او اعتراض می کردم و می گفتم حاج محمد این آدم های شر و ناباب را چرا دور خودت جمع کرده ای؟ می خندید و می گفت هنر روحانی به همین است که زبان چنین آدم هایی را بفهمد و به اصلاح آن ها کمک کند. با هرکدام یک جور رفاقت می کرد، توی دوستی هم سنگ تمام می گذاشت. آن قدر به آن ها نزدیک می شد و برادرانه به آن ها محبت می کرد که مجذوبش می شدند و نمی توانستند از او دل بکنند. کم کم و در دوستی با او پایشان به مسجد و هیئت باز می شد و فرسنگ ها از رفتار و شخصیت گذشته خود فاصله می گرفتند.»
رفاقت های خاص حاج محمد به توابین شهر محدود نبوده و شمار کسانی که مشکلات و گرفتاری هایشان آن ها را به حاجی پیوند زده، کم نیست. حاج محمود تعریف می کند: «توی مجلس افرادی که هیچ کسی آن ها را نمی شناخت، طوری گریه می کردند که انگار عزیزترین آدم زندگی شان را ازدست داده اند. یکی می گفت خرج دوا و دکترم را داده، یکی می گفت هرماه همین که حقوق می گرفت، با دست پر سراغ ما می آمد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۲۰:۱۰
احمد جانقربانی
موضوع : دیدگاه ها / دانش بنیان
زمانی که آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد در قرن هجدهم به نقش سازنده تخصص در تولید و اقتصاد اشاره کرد و خلق و بکارگیری دانش را عاملی در افزایش کارایی ساختار اقتصاد بیان کرد، ریشه های اقتصاد دانش بنیان در حال شکل گیری بود.
پس از وی نیز دانشمندان زیادی به نقش نوآوری در اقتصاد توجه خاصی داشتند تا جایی که امروزه نقش علم و دانش و نوآوری در خلق اقتصادهیا قدرتمند بسیار پررنگتر از سایر عوامل تولید است.
اقتصاد دانش بنیان در ابتدا توسط مجمع کشورهای توسعه یافته (OECD) مطرح شد و در آن نقش علم و فناوری در اقتصاد بسیار حایز اهمیت بیان شد. همچنین کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در اقتصاد به منزله محرک تلقی شده و مشخص گردید بسترهای فناوری اطلاعات و ارتباطات با از میان برداشتن موانع دسترسی به دانش زمینه های اقتصاد دانش بنیان را فراهم می نماید.

تعریف اقتصاد دانش بنیان
علی رغم تعاریف متعدد در مجامع اقتصادی یک تعریف عمده از اقتصاد دانش بنیان وجود دارد. اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که کاربرد دانش و اطلاعات در آن اهمیت بالایی داشته و تولید و توزیع، مبتنی بر آن شکل گرفته و سرمایه گذاری در صنایع با محوریت دانش مورد توجه خاصی قرار گرفته است. سرمایه گذاری در دانش نیز عبارت است از مجموع هزینه های انجام شده در واحدهای تحقیق و توسعه و هر هزینه ای که بابت فعالیت های ارتقای دانش انجام گیرد.
با این تعریف، صنایع داشن بنیان نیز صنایعی هستند که در آنها سطح بالایی سرمایه گذاری در نوآوری و ابداعات جدید صورت گرفته است. اما آنچه مبرهن است، اقتصاد دانش بنیان اقتصادی نیست که در آن صرفا از فناوری های سطح بالا استفاده شود، بلکه اقتصادی که در آن، تمامی کسب و کارها و صنایع به فراخور نیاز خود، از توزیع  و کاربرد دانش در پیشبرد اهداف خود بهره می برند.
ویژگی های اقتصاد دانش بنیان
اما شکوفایی و رشد اقتصاد دانش بنیان در صورتی می تواند محقق شود که چارچوب های اقتصادی و اجتماعی-سیاسی و قانونی در یک کشور دارای بسترهای لازم جهت تحقق شاخص های مورد نیاز اقتصاد دانش بنیان باشد. محیط باز برای تجارت و سرمایه گذاری، انگیزه های نوآوری و تحقق فناوری از جمله این پارامترهاست.
 
ویژگی های تحقق اقتصاد دانش بنیان چیست؟
ایجاد و بکارگیری ایده های نو
مشوق های ایجاد نوآوری، سهولت ورود ایده ها از خارج از کشور، فعال شدن واحدهای تحقیق و توسعه و ایجاد بستر قانونی جهت حمایت از ایده های نو و شناخت حقوق مالکیت فکری و معنوی از مهمترین ارکان ایجاد فضای پویای نوآوری است.
محیط مناسب و رقابتی برای فعالیت اقتصادی
اقتصاد دانش بنیان متضمن فضایی است که بموجب آن محصولات و کالاهای جدید آزادانه وارد بازار شوند. همچنین نظام اخذ مالیات نیز می بایست در راستای حمایت از شرکت های دانش بنیان باشد. تشویق و رشد سرمایه گذاری در شرکت های دانش بنیان نیز از دیگر پارامترهای ایجاد محیط مناسب اقتصادی است.
جهت گیری متعادل بین المللی
انزوای اقتصادی و تاکید محض بر، خودکفایی شاید تا حدودی بتواند در رشد اقتصادی یک کشور موثر باشد، اما آنطور که تجربه کشورهای پیش رو در اقتصاد دانش بنیان، مانند ژاپن، کره و سنگاپور و … نشان می دهد، این رویکرد در روابط بین المللی در راستای توسعه تحقق اقتصاد دانش بنیان خواهد بود. برونگرایی هر کشور با هدف بهره مندی از مزیت های رقابتی خود در سطح روابط بین الملل، رشد سرعت نقل و انتقال دانش و فناوری و نیز مراودات اقتصادی در حوزه های فناوری های تجاری شده، بی شک از جمله پارامترهای اساسی در ایجاد فضای مثبت بین المللی در رشد اقتصاد دانش بنیان است.
سرمایه گذاری در طرح و ها و شرکت های دانش بنیان
در ساختار اقتصاد دانش بنیان بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری ها می بایست به بخش های فناورانه و ایجاد زیرساخت های آن سوق یابد. سرمایه گذاری در این زمینه لزوم صرف نظر از مصارف و هزینه کردهای جاری را می طلبد و می بایست دولت و بخش خصوصی در صورت محدودیت منابع از هزینه های جاری خود کاسته و در طرح ها و شرکت های دانش بنیان سرمایه گذاری نمایند.
آموزش و یادگیری
سرعت بالای رشد و تکامل دانش بشر باعث شده است تا نه تنها اطلاعات و ابزارهای علمی روزبه روز تغییر نماید بلکه، گاها قوانین و فرضیات علمی و نیز تغییر می یابند، از این رو افراد هر جامعه نیز می بایست متناسب با سرعت تغییرات و تکامل علمی، سطح علمی خود را بالا ببرند تا در ایجاد زیرساخت های اقتصاد دانش بنیان نقش پررنگتری ایفا کنند.
وجود زیرساختهای ICT
امروزه ارتباطات به عنوان عامل اصلی اشاعه و توسعه علم و دانش نقش پررنگتری را در توسعه ایفا می کند. از اینرو یکی از ملزومات توسعه اقتصاد دانش بنیان دسترسی آسان و کم هزینه آن جامعه به ابزارهای ICT است، تا در انتقال و آموزش دانش و فناوری با سرعت بالایی عمل کند. هرچه زیرساختهای ICT قوی تر باشد به همان میزان مرزهای اشاعه علم و فناوری در هم شکسته و دسترسی به انواع دانش ها در جامعه فراهم می گردد.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۲
احمد جانقربانی


جوان و ارزش جوان
جوان و ارزش جوان


 

نویسنده: غلامعلی دانش
منبع : اختصاصی راسخون



 
چکیده
در هر جامعه جوان ونسل جوان گنچینه های سرشار آن ها است و لازم به حفظ و حراست است و بزرگان و مدیران جوامع بشری باید در مورد آنها برنامه ریزی داشته باشند و الا ضربه های جبران ناپذیری به پیکر جامعه وارد خواهد شد.
اگر جوانی در بین جمعی ضربه خورد و آن جمع قدرت دفاع نداشته باشد در واقع آنها محکوم به نابودی و شکستند برای جلوگیری از این ضربه ها و شکست ها آیات و روایات رهنمایی های حکیمانه ای دارد و بر ما لازم است طبق آنها عمل نموده و الگو و سرمشق قرار دهیم.
کیلد واژگان:
جوان، جامعه، رابطه ی جوان و جامعه ، و اهمیت جوان.
مقدمه:
هدایت و تربیت نسل جوان به لحاظ اهمیتی که دارد امروزه بیشتر از گذشته مورد توجه دانشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است.
جوان دارای خصوصیات عاطفی ، اجتماعی و جسمانی است.
حساسیت و تنوع خصلت های رفتاری، هیجان درونی ... شمه ای از ویژگی های اوست.
با توجه به این ویژگی ها و خصوصیات نوجوانان و جوانان، باید طوری با آنها برخورد شود و رابطه برقرار گردد که مایه ی جذب و دل گرمی آنهاشود نه اینکه باعث تنفر و دل سردی آنها گردد. ما در این نوشتار بر آنیم با استفاده از آیات و روایات به شناخت ویژگیهای جوان و نوع رفتار با آن بپردازیم.

جوان و ارزش
 

در حیقیت جامعه مرکب است از زن ومرد و پیر و جوان ولی در هر جامعه ای که نسل جوان گنجینه های سرشاری هستند که حفظ و مراقبت لازم دارد و الا این سرمایه ی ارزشمند از بین خواد رفت وراه انحراف و هلاکت در پیش می گیرد لذا برای مدیران و مدبران اجتماع لازم است برای حفظ و حراست نسل جوان سرمایه گذاری کند واین گروه فعال و پرشور را با رفتار حکیمانه و تکریم شخصیت و احترام به نیازهای آنها، دل آنها را گرفته؛ به اهداف مطلوب هدایت نمایند.
و جامعه ی آینده را از نظر سلامتی و حفظ ارزش ها بیمه نمایند.

جوان و توقع او
 

با فرا رسیدن فصل جوانی و رسیدن به مرحله ی بلوغ شور احترام و تمنای تکریم در نهاد جوان جوانه می زند و بیدار می شود این تمنا و تمایل یکی از پدیه های طبیعی است که در نهاد جوان گذاشته شده نه اینکه یک پدیده ای ساختگی و عادت اجتماعی باشد این پدیده ای طبیعی مناظر تازه ای در چشم انداز جوان بوجود می آورد این تمایل و این پدیده جوان ونوجوان را به عرصه پهناور اجتماع می کشد و جوان را برای عضویت در جامعه آماده می سازد. این تمایل و پدیده ای طبیعی اگر از افراط و تفریط کنترل شود و در مسیر صحیح ادامه سیر دهد جوان می تواند خود را بآسانی به جامعه تطبیق دهد و عضو جامعه قرار گیرد. جوان و نوجوان تنها به این قناعت ندراد که او را بزرگ بشمارند بلکه می خواهد در تمام شئون زندگی مثل بزرگسالان باشد. او می خواهد از محیط خانواده قدم فراتر بگذارد و در متن اجتماع وارد شود و در شادمانی جامعه شادمان ودر گرفتاری جامعه گرفتار و غمگین باشد.
پیامبر عظیم الشأن با یک جمله بسیار کوتاه وضع روانی فرزندان آدم را بیان می کند:
و قال النبی صلی الله علیه و آله: الولد سید سبع سنین و عبد سیبع سنین و وزیر سبع سنین» (1)
ترجمه: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فرزند آدمی در هفت سال اول زندگی آقا و سید است و در هفتسال دوم فرمان بردار و عبد است و در هفت سال سوم وزیر خانواده و مشاور پدر و مادر است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این بیان کوتاه علاوه بر اینکه دوران زندگی فرزندان را به سه بخش تقسیم نموده وظیفه ی پدران و مادران را نسبت به آنها بیان داشته است و جوان را به عنوان وزیر ومشاور پدر و مادر معرفی می کند و پدر و مادر نیز باید این مقام را برای فرزند جوان بپذیرند.
دوره ی جوانی دوره ی تحولات و دگرگونی های سریع در زندگی فرزندان آدم است ودر مدت کوتاهی جسم و جان بشر هر دو تغییر می کند شخصیت جدید و ارزش معنوی جوان را پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با کلمه ی وزیر بیان داشته است.
یعنی پیامبر می فرماید: جوان هم کار فکر و هم کار تدبیر و مصلحت اندیشی پدر و مادر است.
لذا پدر و مادر موظف است با نوجوانان شور و مشاوره داشته باشد و شخصیت او را به رسمیت بشناسد و او را مورد احترام و تکریم قرار بدهند.

« وزیر»
 

رسول اکرم در این عبارت کوتاه خانواده را به عنوان یک کشور فرض نموده و پدر و مادر را هیئت حاکمه آن می داند و می فرماید وقتی که بچه ها به دوره ی بلوغ و جوانی رسید آنها وزیران خانواده ها است باید قسمت از مسئولیت های خانوادگی که به دوش پدران و مادران قرار دارند بدوش بگیرند و با پدران و مادران هم کاری به پایه ی وزیر و مشاور داشته باشند و در نشست های خانوادگی اظهار نظر کند و افکارش مورد توجه پدر و مادر که هیئت حاکمه ی خانواده است قرار گیرد.
حضرت امام صادق علیه السلام در این باره نیز جمله زیبا دارد و می فرماید:
« قال الصادق علیه السلام: دع ابنک سیع سنین و یودب سیع سنین و الزمه نفسک سیع سنین» (2)
ترجمه: « امام صادق علیه السلام فرموده است: هفت سال فرزند خود را آزاد بگذار بازی کند و هفت سال دیگر با روش های مفید تربیتی او را تربیت کن و در هفت سال سوم ملازم و رفقش باش.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۲
احمد جانقربانی